یکی بود، یکی نبود.
وقتی در روزهای برفیِ زمستان پانی و پِنی به همراهِ خانم جوجه تیغی در کلبۀ گرم و نرمشان استراحت میکردند، خانم جوجه تیغی متوجه شد پِنی در گوشهای نشسته و خیلی ناراحت است. خانم جوجه تیغی به پیشِ پِنی رفت و از او پرسید: «پِنی دوستِ عزیزم چرا ناراحتی؟»
پِنی گفت: « خانم جوجه تیغی، برای پدر و مادرم دلم تنگ شده است.»
پانی هم آمد و متوجه صحبتهای پِنی و خانم جوجه تیغی شد.
پانی با لبخندی گفت: «پِنیِ عزیزم، اتفاقا من هم دلتنگِ پدر و مادرمان هستم، آماده شو تا به همراهِ خانم جوجه تیغی به دیدنِ پدر و مادرمان برویم. »
پِنی بسیار خوشحال شد.
از آنجایی که پیدا کردنِ غذا در زمستان برای حیوانات سخت و دشوار است؛ پانی و پِنی در بهار و تابستان برای زمستانشان انواع خوردنیها را جمع کرده بودند. و پِنی برای رفتن کلی خوراکی برداشت و آنها به راه افتادند.
لانۀ سنجاب کوچولو در نزدیکیِ کلبۀ پانی و پِنی بود و آنها
همین طور که در راه میرفتند، ناگهان سنجاب کوچولو را لابه لای
برفها دیدند.
پانی شروع به صداکردنِ سنجاب کوچولو کرد .
سنجاب کوچولو در همان حال که در لابه لای برفها بود گفت: « چه کسی من را صدا میزند؟! »
پانی گفت: « من هستم، پانی! »
سنجاب کوچولو از لای برفها بیرون آمد، آنها را دید و با تعجب گفت: « سلام، در این برف و سرما این جا چه کار میکنید؟! »
پانی گفت: « سلام سنجاب کوچولو؛ هوا خیلی سرد است، اما من و پِنی خیلی برای پدر و مادرمان دلتنگ شدهایم و تصمیم گرفتیم همراهِ خانم جوجه تیغی به دیدنِ آنها برویم. تو چرا در این برف و سرما بیرون آمدی؟! »
سنجاب کوچولو گفت: « غذای کافی برای زمستان جمع نکرده بودم و دنبال غذا میگردم. »
پانی گفت: « سنجاب کوچولو، دوستِ خوبم، همان طور که
میدانی در زمستان غذا سخت پیدا میشود و باید به اندازۀ کافی غذا برای زمستان جمع میکردی. »
سنجاب کوچولو گفت: « پانی راست میگویی، من در بهار و تابستان بیشتر به فکرِ بازی کردن بودم، باید به فکرِ جمع کردنِ غذا برای زمستان هم بودم. »
پانی گفت: « سنجاب کوچولو ناراحت نباش ما کلی خوردنی با خودمان آوردیم. »
سنجاب کوچولو خوشحال شد و گفت: « ازت ممنونم. »
پانی گفت: « سنجاب کوچولو، دوست داری با ما به کلبۀ پدر و مادرمان بیایی؟ »
سنجاب کوچولو با خوشحالی گفت: « بله میایم. »
پانی و پِنی و خانم جوجه تیغی به همراهِ سنجاب کوچولو با خوشحالی به سمتِ کلبۀ پدر و مادرِ پانی و پِنی به راه افتادند.