خاسینتو بناونته و مارتینز، کارگردان، نمایشنامهنویس، کارگردان، فیلمنامه نویس و تهیه کنندۀ اسپانیایی (1954-1866) محبوبترین نمایشنامه نویس اسپانیایی نیمه اول قرن بیستم که کمدیهای پیچیده آداب و طنز اجتماعی وی آغاز تئاتر مدرن در اسپانیا را نشان میداد.
در مادرید در 12 آگوست 1866 متولد شد؛ پسر کوچک یک متخصص اطفال برجسته بود. او در فضای یادگیری، ثروت و آسایش اجتماعی بزرگ شد. پدرش تئاتر را دوست داشت، کتابخانه بزرگی داشت و در بین خانوادههای اشرافی، نویسندگان و بازیگران تمرین میکرد. خاسینتو در مدرسه معتبر سن ایزیدور تحصیلات مقدماتی خود را به پایان رساند و از آنجا که کودکی باهوش بود، در 16 سالگی چندین زبان آموخت و از دیدن سیرک و اجرای نمایش برای اعضای خانواده، فامیل و دوستانش بسیار خوشحال میشد.
در سال 1882 برای تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه مادرید ثبت نام کرد، اما 2 سال بعد با فوت پدر تحصیلات خود را رها کرد. با مرگ پدرش در سال 1885 و به لطف کمک مالی که از ارثش فراهم شد، تحصیلات حقوق را رها کرد تا خود را وقف ادبیات کند. بناونته زندگی بسیار راحتی داشت او متعلق به بخشی از جامعه بورژوایی اسپانیا تعلق داشت که توجه به ظاهر و آداب و رسوم اشرافی مهم شمرده میشد، اما همین بخش فریبندۀ زندگیش، در بیشتر نمایشهایش چنان به تصویر کشیده شد که از جامعه بورژوایی تصفیه شده تبدیل به جامعۀ منحط شد.
از طریق فرانسه و روسیه دست به سفری کنجکاوانه زد. به مقالهنویسی و کار ژورنالیستی روی آورد. به عنوان یک اشرافزاده و دارای وجهه مخافظهکاری سیاسی کارش را با نوشتن نمایشنامههایی متضاد با نمایشنامههای ملودرام و زجرآور آغاز کرد. در سال ۱۸۹۰ به عنوان بازیگر به کمپانی تئاتر مادرید پیوست. بازیگری و یادگیری دانش صحنهپردازی او را بعدها نویسندهای توانا در خلق آثارش کرد.
در سال 1899، تئاتر هنری را در مادرید تأسیس کرد، هدف او نشان دادن مجموعهای از نمایشنامهها، رقصها یا قطعاتی بود که با توجه به منافع انحصاری هنر و با هدفگرایی بازآفرینی آن درتمام طول مدت انجام شود. مرجع وی همانند سایر موارد تئاتر آزاد بود که سالها قبل توسط آندره آنتوان در پاریس ایجاد شده بود. در میان اهداف آنها, میتوان به صحنه نمایش آثار اقلیت اشاره کردکه یک نخبهگرایی درون زنانه در آنها محسوس است.
به انجمن نویسندگان نوگرای اسپانیا پیوست که برای اعتلای مجدد نام اسپانیا پس از جنگ با آمریکا تأسیس شده بود. سپس به عنوان سردبیر نشریه Vida literaria (زندگی ادبی) که سخنگوی انجمن یادشده بود انتخاب شد. وی همچنین مطالبی را هم برای روزنامه El Imparcial مادرید مینوشت.
در سال 1892 اولین کار خود را با نام Teatro fantástico (تئاتر خارق العاده)، هشت طرح کوتاه بر اساس رویاها و خیالات منتشر کرد. سال بعد یک جلد شعر Versos و اثر منثور Cartas de mujeres (نامههایی از زنان) نوشت که گواه او در مورد رفتار زنان و ترجیح او برای قهرمانان زن است. تقریباً در تمام نمایشنامههای او تنها شخصیتهای واقعاً قوی زنان هستند. مردان معمولاً سایهدار و غیر قابل باورند.
در سال 1894 اولین نمایشش را به نام El nido ajeno (لانه دیگری) روی صحنه برد. تکنیک نمایشی آن تضادی خیره کننده با سبک فاخر حوزه گرافهگویی را نشان میداد. بناونته با یک گفتگوی ماهرانه و هوشمندانه این اقدام را جایگزین کرد آن هم به بهای درگیری توطئه بر فضای اجتماعی و اخلاقی نمایش که بر آن تاکید داشت. او به جای کاوش در مفهوم سنتی عزت، داستان را در افکار و احساسات قهرمان زن قرار داد، اما El nido ajeno پاسخ متفاوتی دریافت کرد، نمایشنامه شکست خورد زیرا عموم مردم و منتقدان از درک اندیشه و ایدههای تازه و مهم آن ناکام بودند. او الگویی در اثارش ایجاد کرد که در دنیای ادبیات آن روز که مردم به آن عادت داشتند چیزی جز سردرگمی برای آنها نداشت. او این شکست را در سال 1896 با Gente conocida (افراد برجسته) به موفقیت تبدیل کرد. او در این نمایشنامه به طبقات بالای جامعه بورژوازی حمله کرد، اما این انتقاد با عدم تائید مهربانانه، در آثار بعدی او، مانند The Food of the Wildflowers (غذای گلهای وحشی 1898)، کاهش مییابد، بهرحال به طور قابل توجهی با یک مخالفت دلسوزانه، مهربان، تقریباً پدرانه، لحن انتقادی خود را متمرکز بر طبقات اشرافی و مرفه جامعه میکند، که به طور تصادفی به نفع عموم مردم است.
مخاطبان اسپانیایی با شور و شوق نوآوری او را تحسین کردند و از سال 1896 تا 1907 او 53 نمایشنامه تولید کرد. در میان آنها La gobernadora 1901؛ (همسر فرماندار) بود که در معرض نمایش سیاستهای فاسد بود. La noche del sábado (1903؛ شنبه شب)، یک نمایش تمثیلی که ترکیبی از رمان و درام است. «the Los malhechores del bien»(1905)؛ «Misdoers of Good» طنزی گزنده درباره استکبارستیزی و ریاکاری برخی از خانمهای "خیرخواه". و «Los intereses creados» (1907) نمایندهترین و موفقترین کار وی محسوب میشود: در این اثر نمایشنامهای شخصیتها عروسکهایی هستند که طبق دستور منافع شخصی خود عمل میکنند و انگیزههای نجیبانهای را با خواستههای اصلی خود درگیر میکنند تا اولیها لزوماً توسط شخصیتهای دوم آلوده شوند. در این کتاب او طنز تندی از دنیای تجارت ارائه میدهد، به ویژه از نظر فنی جذاب است، به دلیل ترکیب هوشمندانه عناصر کمدی دلارته (کمدی مهارت بداههپردازی) با دیگران که از تئاتر کلاسیک اسپانیا سرچشمه میگیرد؛ اما این موفقیت با اثر دیگرش «Profits Made» که یک بررسی بدبینانه از رفتار و طبیعت انسان و جامعهای که در آن خود را با ریاکاری میآمیزد کمی کاهش پیدا کرد اما بهرحال دهه 90 برای او دهه موفقیت و معروفیت بود.
جنبه دیگری که توسط نویسنده پرورش یافت، جنبه درام روستایی بود، در آثاری مانند «como Señora Ama»، «La malquerida» -1913) عزیز بد(، که مستقیماً در تضاد با بخش عمدهای از آثار او قرار دارند. این وجه کار او چنان شدت غمانگیزی را ایجاد میکند که به نظر میرسد خطوط تاریک او از مرد دیگری صحبت میکند، اثری از اولین بناونته که شاید میخواست تئاتر مطابق با ارزشهای نسل 98 باشد. دراماتی از احساسات بزرگ که آنها در یک محیط خفقانآور و وحشیانه دهکده، اولیه ایجاد میشوند و در آن آب و هوای طبیعت گرایانه متلاشی میشود.
عزیز بد «La malquerida» یک فاجعه روستایی به روشی کلاسیک در مورد عشق بین یک مرد و دختر ناتنیاش، اعتبار بینالمللی بناونته را تثبیت کرد و جایزه نوبل در سال 1922 را از آن خود کرد. در سال ۱۹۲۲ بناونته به دریافت جایزه نوبل ادبیات نائل شد اما به مراسم جشن نرفت و سفیر اسپانیا در سوئد جایزه را تحویل گرفت. چنین امتیازی همیشه با بحث و جدال احاطه شده است، زیرا از نظر برخی منتقدان، اثر بناونته هنوز در مقایسه با آنچه مدرنیسم یا از نسل 98 باقی مانده، یک کار جزئی است.
به دلیل تأثیر در دنیای ادبیات، مدت طولانی رئیس انجمن نویسندگان و هنرمندان اسپانیا بود. در سال 1912 وارد آکادمی سلطنتی اسپانیا شد. برای توسعه موقعیت به عنوان مدیر هنری برای یک شرکت تئاتری به کشور آرژانتین سفر کرد و دقیقاً در جریان همین سفر بود که خبر برنده شدن جایزه نوبل ادبیات را شنید.
اگرچه او جایزه نوبل ادبی را دریافت کرد اما آثار او در زمان اهدای جایزه نوبل از نظر کیفی کاهش یافته بود. این انحطاط نهایی به این دلیل است که گرچه بناونته تئاتر قرن را اصلاح کرد، اما او انقلابی اصیل نبود. زیرا در وهله اول، او هدف خود را جلب رضایت مخاطبان خود، طبقه فوقالعاده رضایتبخش اسپانیا که دانش و علاقه چندانی با مشکلات فوری اقتصادی یا اجتماعی نداشتند، داشت. در نتیجه، بناونته تئاتری محافظهکارانه و ملایم تولید کرد که برخلاف کار دیگر نویسندگان اسپانیایی نسل 1989، از مشغلههای جدی اخلاقی، مذهبی یا اجتماعی جلوگیری میکرد. بنابراین به سرعت از رده خارج شد. البته ارزش گسترده کار او در معرفی منابع اروپایی و ایجاد تئاتر مدرن اسپانیا را نباید نادیده گرفت او بخوبی میدانست که چه ویژگیهایی را باید در تئاتر برجسته کند هوشمندی او در هجو اجتماعی و برخی دیالوگهای پرزرق و برق و درخشان به او کمک کرد تا تولید صحنهای فراتر از پیرنه قدم بردارد.
در سال 1912 وارد آکادمی سلطنتی اسپانیا شد. در طول جنگ جهانی اول، او خود را یک ژرمنوفیل (کسی که با فرهنگ آلمانی همدردی یا تحسین میکند و موضع مخالف ژرمن هراسی دارد.) اعلام کرد که البته خصومتهای خاصی هم برای او ایجاد کرد.
در طول دومین دوره گسترده زندگی خود (1944-1999) بناونته سفرهای زیادی به آمریکای لاتین، ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی داشت. با نمایشنامه «شنبه شب» به مدت ۲ سال در نیویورک اجرا داشت، شهرت جهانی یافت. همچنین نمایشنامه دیگرش «LA MALQUERIDA» تحسین جهانیان را برانگیخت.
وی در آخرین مرحله از زندگی ادبی خود، که از برخی جهات تحت سلطه آشنایی با مدرنیسم بود، برخی از نمایشنامههای کودکانه را نوشت که لحن شاعرانه و کنایه ظریف آنها در قطعاتی جذاب مانند «شاهزادهای که همه چیز را در کتابها آموخت» یا «عروس برفی» (1934) متبلور شد. اثر مهم دیگری که در این دوره میتوان از او نام برد «پپا دونسل» (1928) است.
از سال 1936 تا 1939 در طول جنگ داخلی اسپانیا، وی در والنسیا زندگی کرد. پس از بازگشت به مادرید، به طور علنی رژیم ژنرال فرانکو را تأیید کرد و موجب آشنایی آشنایان لیبرال سابق خود شد.. با پایان یافتن جنگ داخلی در اسپانیا بناونته به خاطر حمایتش از دیکتاتور اسپانیا ژنرال فرانکو در منزلش دستگیر شد. وی با نوشتن و روی صحنه بردن 172 نمایشنامه در 14 ژوئیه 1954 در مادرید در سن 88 سالگی درگذشت در حالیکه هرگز ازدواج نکرد، و برای همین شایعات زیادی پشت سرش بود و بخاطر همین شایعات آثار وی برای مدتی پس از جنگ داخلی سانسور شدند.
سبک شناسی
اگرچه آثار او به وضوح نقاط تماس با مدرنیسم و نسل 98 را حفظ میکند، اما به هیچ یک از این دو جنبش تعلق ندارد. نه از جاذبه «میگوئل دو اونامونو»، «پیو باروجا»، «آزورین» یا «رامیرو د مازتو» برخوردار است و نه ویژگیهای لازم برای نزدیک شدن به دنیای شعری نفیس شاگردان «روبن داریو»، فاقد سکون و نفس شاعرانه بود. او پیرو برجستهترین و بهترین کمدی قرن نوزدهم بود که از این طریق تمام آثار رمانتیک را از بین میبرد تا آن را با روحیه فرهنگی و هوشمندانه و منابع فنی عالی خود غنی کند .تقریباً از تمام ژانرهای نمایشی در اثارش بهره برد، تراژدی، کمدی، درام، طنز تلخ، انتقادی. او همه محیطهای ممکن را بازآفرینی کرد: روستایی و شهری، عوام و اشرافی. تئاتر او گالری کاملی از انواع انسانی را تشکیل میدهد. کمدی او به عنوان یک نمونه سنتی بنانتین، سنتی، مدرن، اخلاقی، برانگیز (واکنشی) در برابر ملودراماتیسم گزافهگویی توصیف شده است، بناونته آثار خود را بر اساس زندگی بنا کرد. کارهای او نشان دهنده دانش عالی او در مورد منابع منظره است.
واقعگرایی، طبیعی بودن و بدیع بودن سه فرضیهای است که هنر او از آن آغاز میشود، بدون اینکه در بسیاری از لحظات نفس خاصی از شعر یا کنایه نفیس را از بین ببرد. او کاملاً از تمام منابع صحنه آگاه بود و میدانست که چگونه به بینتیجهترین اقدامات تسکین چشمگیری دهد. در واقع، میتوان گفت که با اولین نمایشنامۀ کلیشهای خود، «El nido ajeno»، که در آن مشکل حسادت بین برادران را ایجاد میکند، دوره جدیدی را در دراماتورژی اسپانیا باز میکند.
در «نامههای زنان» (En Cartas de mujeres -1893)، علاقه او به روانشناسی زنانه نمایان شد، مشخصهای که در همه کارهای او وجود دارد. در «لانه بیگانگان»، افراد شناخته شده (1896) و «غذای حیوانات وحشی»(1898) واکنشی علیه تئاتر اخلاقی مانوئل تامایو و باوس یا بنیتو پرز گالدوس (نمایشنامه نویسان اسپانیایی) است.
تئاتر اسپانیا در اوایل قرن بیستم از حوادث نمایشی بقیه اروپا بسیار دور بود درحالیکه نوآوری با کارگردانانی مانند آندره آنتوان یا کنستانتین استانیسلاوسکی و نویسندگانی مانند هنریک ایبسن و آنتون چخوف اتفاق افتاده بود، اما هنر نمایشی اسپانیا همچنان محصولی بود که برای بورژوازی ثروتمند، مصرف میشد اما او نویسندهای بود که بیشترین ارزش را برای عموم زمان خود قائل بود. از نظر منتقدان، بهترین تئاترهای او از اواخر قرن نوزدهم تا دهه 1920 ادامه دارد. این مرحله نشان دهنده گسست از بعد از رمانتیسم و تئاتر تبلیغاتی است، یعنی ورود تئاتر واقعگرایانه به صحنه اسپانیا تئاتری منثور با سبک طبیعت گرایانه.
از سال 1901، تئاتر او با آثاری مانند La noche delSat Saturday، رمان صحنهای غرق در شعر، آثارش عمق بیشتری پیدا میکند. با آثاری چون اژدهای آتش (El dragón de fuego 1903) و منافع شخصی (Los intereses creados -1907)، ترکیبی ماهرانه از هجو و شوخ طبعی، هنر ابتکاری خود را به اوج میرساند. در آن شخصیتهای کمدی
هنری ایتالیایی 1، با روانشناسی اسپانیایی، به حرکت درآمده و انتقادی ظریف و بصیرت آمیز از پوزیتیویسم حاکم در جامعه معاصر انجام میشود.
نفوذ و دانش وی از زبان اسپانیایی بسیار برجسته است و انتقادهای ماهرانهای را درباره سواستفاده از آن در محیطها و فعالیتهای روزانه وارد میکند. به همین دلیل متن آثارش از کیفیت عالی برخوردار هستند. انتقال ساده و دیالوگهای شوخ او گاهی او را به هنر بیانگر اسکار وایلد نزدیک میکند.
اگرچه منتقدان معترف بودند که او در آثارش از سه نظر "طنزپرداز، منتقد بی نظیر و تحلیلگر ظریف جامعه و همچنین تسلط کامل بر منابع رسمی ساخت قطعه تئاتر" برجسته است، اما تئاتر او یک سری محدودیت دارد که از کلام بیش از حد بلاغیاش به ضرر دراماتورژی و عمل ناشی میشود. بخصوص که اثار نمایشی او در اوایل قرن بیستم به سمت مصرف بورژوازی، عمومی که سالنها را پر میکرد، متمرکز شد.
نگرشهای سیاسی و ایدئولوژیکی متفاوت و بسیار متنوعی اتخاذ کرد که او را فردی کاملاً سازگار، بورژوازی و محافظهکار تعریف میکند. در طول جنگ جهانی اول خود را یک ژرمنوفیل اعلام کرد. تبانی او با دیکتاتوری «پریمو دی ریورا» باعث تحقیر روشنفکران شد. از انقلاب شوروی در سانتا روسیه (1933) دفاع کرد، و از سال 1940 به فاشیسم ابراز علاقه نمود. جنگ داخلی او را در منطقه جمهوری (بارسلونا) گرفتار کرد و اظهارات خود را به نفع جمهوری خواه اعلام کرد و طرفدار ژنرال فرانکو شد. ■
زیرنویس:
1- Comedia del arte کمدی هنری ایتالیایی نوعی تئاتر محبوب است که در اواسط قرن شانزدهم در ایتالیا متولد شد و تا اوایل قرن نوزدهم حفظ شد. به عنوان یک ژانر، ترکیبی است از عناصر تئاتر ادبی رنسانس ایتالیا با سنتهای کارناوال (نقاب و لباس)، وسایل تقلید و مهارتهای آکروباتیک. کمدی است از معمولترین توطئهها، توطئههای بسیار ساده، معمولاً ماجراها و اوضاع و احوال یک زن و شوهر عاشق را در مواجهه با مخالفت خانوادگی یا انواع محیط اجتماعی مانند مرتبط میکنند. بسیاری از کلیدهای "کمدی هنر" توسط اساتید کلاسیک مانند شکسپیر، لوپه دو وگا یا مولیر استفاده شد. پس از ناپدید شدن در قرن نوزدهم، در ژانرهایی مانند پانتومیم، ملودرام کلیشهای و نمای تئاتر دلقکها تداوم داشت.
منابع:
www.biografiasyvidas.com/biografia/b/benavente.htm
www.britannica.com/biography/Jacinto-Benavente-y-Martinez
https://es.wikipedia.org/wiki/Jacinto_Benavente https://biography.yourdictionary.com/jacinto-benavente-y-martinez
https://fa.wikipedia.org/wikiخاسینتوبناونته/