داستان «خونی که بخار می کرد» نویسنده «نازنین سلیمانی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

nazanin soleimani

ازکلاس خارج شدم. خیلی آهسته سمت پله ها پیچیدم. دستم راروی نرده فلزی گذاشتم وتاپایین ترین پله کف دستم رااز میله پله جدانکردم. دفترمدرسه روبروی پله ها بود. چیزی راکه قراربودازدفتربگیرم، دوباره در ذهنم مرور کردم. یک عدد ماژیک آبی رنگ.دردفتر بسته بود.

داستان «گلاره» نویسنده «ثنا خورشیدی» 12 ساله

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

sana khorshidi

من مثل دختر های دیگه نیستم، من دوست دارم از دیوار راست بالا بروم. دوست دارم بجنگم و عاشق تیروکمان هستم پدرم رئیس قبله هست و میخواهد من را به عنوان جانشینش انتخاب کند ولی من اصلا خوشحال نیستم. امروز هم مثل روز های دیگه دوباره یواشکی به جنگل رفتم و اسبم «ماه»رو صدا کردم

داستان «گلاره» نویسنده «ثنا خورشیدی» 12 ساله

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

sana khorshidi

من مثل دختر های دیگه نیستم، من دوست دارم از دیوار راست بالا بروم. دوست دارم بجنگم و عاشق تیروکمان هستم پدرم رئیس قبله هست و میخواهد من را به عنوان جانشینش انتخاب کند ولی من اصلا خوشحال نیستم. امروز هم مثل روز های دیگه دوباره یواشکی به جنگل رفتم و اسبم «ماه»رو صدا کردم

عنوان داستان «تنهایِ ترسناک» نویسنده «امیررضا پیری دلفان» دانش آموز پایه هفتم

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

amirreza piri delfan

غرق افکارم بودم که صدای پرواز دسته‌ای پرستو رشته افکارم را پاره کرد؛ اما من عاشق این صدا هستم! آری، من عمریست در این مزرعۀ کوچک شب و روز را به امید دیدار پرستوها سَر می‌کنم! با فکر اینکه من ساخته شدم تا پرنده‌ها را از مزرعه و محصولات دور کنم، دلم گرفت و قطره اشکی گونه سردم را داغ کرد.

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692