داستان «هدیه شب یلدا» نویسنده «فریبا مقدسی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

zzzz

«اوایل، حتی تو یخبندون کسی باهام کاری نداشت‌، می‌تونستم هر روز بیام اینجا و دل سیر همدیگه رو ببینیم‌، باورت می‏شه بابام با اون همه سخت گیری‏ها با این که می‌دونست با تو قرار دارم سر به سرم نمی‌ذاشت‌؟ تازه بعضی وقتها خودش من رو می‌رسوند و دم راه ماشین رو نگه می‌داشت و می‏گفت: «می‌خوای برو براش گل بخر!»

داستان «زیر مهتاب سرخ» نویسنده «حمید نیسی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

hamid neisi

باد با شدت می‌کشید زیر شاخۀ  درختان بلوط و بنۀ داخل حیاط و با جیغ کودکانی که در کوچه بازی می‌کردند توی هم می‌رفتند. شب همچنان راه خود را می‌پیمود و پیرمرد کنار پنجره به بچه‌ها که نور مغازه‌ای افتاده بود به محل بازی آن‌ها نگاه می‌کرد.

داستان «صله رحم در نیمه‌شب» نویسنده «ناهید عباسیان»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

zzzz

با صدای زنگ در آپارتمان، تنفس­های شکمی زن قطع شد. با دستی که نوار سبزی به دور مچ داشت چشم­بندش را کشید تا چانه­. سایه مرد که روی در اتاق­خواب افتاد زن با دست دیگر بالش را گذاشت روی سینه. مرد خم شد. دهانش را نزدیک گوش او گرفت. زن گفت: « کی! کیه؟ » مرد دست گذاشت روی دهان او که روی آرنج­ها تکیه می­زد و خودش را بالا می­کشید. همانطور که به بالاتنه لختش نگاه می­کرد، کنار او نشست و شمرده گفت: « پسرعموت با مادرش. نمی­دونم کدوم احمقی در رو باز گذاشته، پاشو خیلی معطل نکن. »

داستان «حجم سبز» نویسنده «شهناز یکتا»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

shahnaz yekta

صورتم‌ می‌خندد هر کس مرا می‌بیند فکر می‌کند جوان خوشبختی‌ ‌هستم و هیچ غصه‌ای ندارم. از مادر هم اندوهم را پنهان می‌کنم و از نتیجه‌ی آزمایشم چیزی نمی‌گویم. مادر که سواد ندارد برگه‌ی آزمایش را بخواند. پیر است و پادرد امانش را بریده است.

داستان «خوش به حالمون که آفتاب داریم» نویسنده «اکرم حسینی نسب»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

akram hoseininasab

 گُرو گُرِ مشعل که از بیرون می‌آید خبر از آسفالت کردن بام خانه‌ای می‌دهد.‌ کدام خانه نمیدانی. ولی خیلی دور نیست. با خودت می‌گویی؛ "عایق کردن بام به چه کار می‌آید، کو باران."  سومین ماه پاییز است و هیچ بارانی نباریده.‌ در عوض تا دلتان بخواهد آفتاب داریم که البته قدرش را هم نمی‌دانیم.

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692