نامهای که در میان برگههای مرحوم مورتیمِر بار پیدا شد.
چت از طریق واتساپ
نامهای که در میان برگههای مرحوم مورتیمِر بار پیدا شد.
The hope I dreamed of was a dream,
Was but a dream; and now I wake,
مادرم مشغول دوختن لباس برای من بود. مدتیاست که وقتی از مدرسه میآیم او را در آشپزخانه در حالیکه دوروبرش پر از تکه پارچههای مخمل قرمز و الگو است، پیدا میکنم.
1- سرآغاز:
جشن بسیار بزرگی در یکی از خانههایی که چندان دور از بازارچه جدید شهر "کپنهاگ" نبود، برگزار میشد. در این راستا آنچنان که مرسوم است، برخی از دعوت شدگان از پذیرش دعوتنامه امتناع ورزیدند ولیکن اکثریت اشخاص مورد نظر دعوت به جشن را پذیرفتند و در آن شرکت جُستند.
بهخاطر ازدواجهای فامیلی همه خانواده دختر به تدریج بر اثر بیماری ریوی مُردند. دختر شانههایِ نسبتاً کوچکی داشت. احتمالاً وقتی مردها او را در آغوش گرفتند، مبهوت شدند.
مرد با کوله پشتی از کشتی پیاده شد. شانه هایش از بقیه صاف تر است. بدنش را مانند مرغ دریایی به دستان باد رها کرد و از میان جمعیت گذشت. دختر در دروازه اسکله، کنار سگی آرام منتظر او بود. کوله پشتی هم پشتش است.