ساویتسکی، فرماندهی بخش پنج، وقتی مرا دید از جایش بلند شد. هیکل درشتش تمام توجه مرا به خود جلب کرد. شلواربنفش سوارکاریاش و کلاه ارغوانی درجه دارش و مدالهایی که روی سینهاش چسبیده بودند، کلبه را مانند پرچمی به سه رنگ تقسیم میکردند. بوی عطر و شیرینی تهوع آور صابون میداد. پاهای درازش همانند چکمههای سوارکاری دختران تا مچ غلاف شده بود.
چت از طریق واتساپ