داستان «حبس شده در...» نویسنده «وحید قربانی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

vaid ghorbani

من خوشحال بودم و خوشحال میمانم .درست برعکس  پدرم که شاد نبود.که نمیخندید. که از اول صبح یک  روز آفتابی یا بارانی کل روزش را از بر بود .هر روز دفتر نقاشی زرد رنگش را روشن میکرد و خودش را حبس در ایستگاه خراب شده میدید.

داستان «گناهکار» نویسنده «آزاده جمشیدپور»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

azadeh jamshidpoor

تن به جان آمده اش را پرت کرد توی وانت و سرش را به پشتی صندلی تکیه داد. چشمهایش را بست و گریه ی بی اختیارش را به شیشه های دودی تیره پاشید. موبایلش زنگ می خورد. می دانست بهناز را خیلی نگران کرده که از صبح هیچ خبری از خودش نداده بود. موبایل ساکت شد و لحظه ای بعد دوباره زنگ خورد. نفس عمیقی کشید. چند بار گلویش را صاف کرد تا رد گریه را از صدایش پاک کند

داستان «قسم» نویسنده «ساناز یحیایی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

zzzz

گوشۀ پرده را بالا داد دوباره همان سایه را دیدکه از روی دیوار به داخل حیاط پرید و به سمت اتاق پسر و تازه عروسش رفت؛چند شبی بود که متوجۀ این سایه شده بود . صدای گریۀ کودک او را به خود آورد، به سمتش رفت، شیشه شیر را به دهانش داد ،کودک سیر که شد دوباره به خواب رفت.

داستان «جمجمه خوانی» نویسنده «زینب مهدی‌زاده»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

zeinab mehdizadeh

گوشه ی شی فلزی از خاک بیرون زده بود.در آن فضای نیمه تاریک میان خاک قرمزرنگ ، زردی خیره کننده ایی داشت. کمی سرش را کج کرد و انگشتش را به سمت شی فلزی گرفت وپرسید:«اون چیه؟» با نگاهش رد سمتی را که او نشان می داد دنبال کرد و جواب داد:« کدوم ؟»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692