داستان «من و بهار» نویسنده «محمدرضا یاری‌کیا»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

mohhamadreza yarikia

«می‌دونی چرا ترسیده بود؟»

جوابی برای سوالش نداشتم. فقط خودم را پهلو به پهلو کردم تا حداقل چشم‌هایش خیره به چشمم نباشد. بعضی وقت‌ها خیال می‌کنم می‌دانست که من و بهار با هم حرف نمی‌زدیم. به همین خاطر دل می‌سوزاند و بهار را با خودش به بیمارستان می‌برد.

داستان «دختری در آینه» نویسنده «بهار شریفی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

bahar sharifi

وقتی شماره اش را روی صفحه گوشی دیدم یک آن تمام ترس های فراموش شده گذشته به قلبم سرازیرشد.خودش بود، همان آدمی که بعداز سالها جنگیدن با خودم الان در گوشه ای از قلبم خاک میخورد.امکان نداشت هیچوقت شماره رندش رافراموش کنم.

داستان «آخرین سلام» نویسنده «میرمجتبی سیدی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

mirmojtaba seyedi

هوا بسیار گرم بود. عرق از سر و رویش جاری میشد و از کنار قلاده فلزی کوچکی که به گردن داشت، چکه چکه به زمین میریخت. مردم آبادی با اینکه او مدت ها در روستا بود، هنوز هم عجیب و غریب نگاهش میکردند و از هرجا که عبورش میدادند، توجه ها را به خود جلب میکرد...

داستان «نمایشی بدون پایان» نویسنده «میثاق(فاطمه) رحمانی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

zzzz

بلیت‌های از پیش فروخته شده، خبر از شبی پرجمعیت می‌داد. کلودیا جزو اولین نفرهایی بود که وارد سالن می‌شد. دیوارهای بلندی که با کاغذ‌های طلایی پوشیده شده بود، در کنار پرده‌های قرمزِ مخمل، زیبایی سالن را بیشتر کرده بود. گویی بار اولش بود که آنجا می‌آمد؛

داستان «بیست سال دیگر تو راخواهم دید» نویسنده «سمیه جعفری»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

Somayeh jafari

در کافه بازشد و زنی حدودا پنجاه ساله وارد شد.راهش را از بین خریداران طبقه ی اول باز کرده واز پله ها بالا رفت.برای پیشخدمت سری تکان داده و پشت میزهمیشگی اش نشست.کتابش رااز کیفش بیرون کشیده و روی میزگذاشت.

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692