چشمهایش توی نور تابیده به زیرشیروانی محقر باز شدند، لحظاتی گذشت تا دنیا را دوباره باور کند،قصه ی مکرری که هر صبح در کمال ناباوری در آن به نقش خود بیدار میشد. انگار همیشه رازی در کار بود. شکل مثلثی زیر شیروانی فضا را بازتر نشان میداد.
چت از طریق واتساپ