داستان «گمشده در برف» نویسنده «کامیاب سلیمانی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

kamyab soleimani

1

 هوا هنوز کاملا تاریک نشده بود و لکه های آبی و سفید تو آسمان پراکنده بود و گهگاهی دانه هایی ریز ریز برف پایین می آمد و بعد انگار غیبشان میزد. صدای باد می زد تو گوشش و دانه های ریز برف را پرت می کرد توی صورتش.

داستان «گرگرفتگی» نویسنده «ناهید سدیدی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

nahid sadidi

   از خواب نیم بندم می پرم. آتشفشان درونم باز فعال شده. گدازه های عرق را روی پیشانی و شیارهای کنار لب و بینی ام حس می کنم. لباس خوابم خیس خیس است. می نشینم و با ملافه گردنم را خشک می کنم.

داستان «دقه‌های مادرم» نویسنده «ناهید یوسف‌زاده»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

nahid yoosefzadeh

نمی‌دانم برای تو هم پیش آمده که بعد از نیم قرن بودن در کنارعزیزترین کس زندگیت یعنی مادرت، چیزی را که توی صورتش بوده، تا حالا ندیده باشی یا اگر هم دیده باشی یادت رفته باشه؟ برای من پیش آمد، همین الان. با دیدن عکس سه در چهار سیاه و سفیدش که در جوانی برای زیارت خانه خدا گرفته بود. عجب لکه سیاه به شکل اشک زیر لب و تا انتهای چانه‌اش قرار داشت!

داستان «سرگردانی» نویسنده «همت قلاوند»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

hemat ghalavand

همه می دانند که من آدم با جرأتی هستم، چون آن را بارها گفته ام. اما خودم می دانم که فقط از ترس می­ترسم. خودِ ترس هم می­داند که من از او می­ترسم و او با سیخونک های بی شماری که در بیداری و خواب به پهلویم می ­زند، مرا بیشتر رام خودش می  کند.

داستان «آقاجان» نویسنده «فرشاد ذوالنوریان»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

farshad zolnooriann

هوا ابری بود و مرطوب، تکه های ریز باران نم نم روی صورتم می نشستند. آب راکد داخل حوض به ولوله افتاده بود. ماهی ها سرسام گرفته بودند. آقا جان کت سیاه بلندش را پوشید و سر طاسش را با کلاه لبه دار پوشاند.

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692