داستان «شیره» نویسنده «مجید لطفعلیان»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

majid litfalian

زنبورها دسته‌دسته هجوم می‌آوردند و نگران بودم بالاخره مهدی را بزنند. ازآن‌گذشته، بوی ترشیدگی انگورها هم کم‌کم به مشام می‌رسید و مرتب چند حبه‌ای به زمین می‌افتاد و حیاط را کثیف می‌کرد. هر روز باید جارو می‌کردم و می‌شستم. شاید بیست سی کیلویی انگور داده بود.

داستان «بین پنبه» نویسنده «سمیه جعفری»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

Somayeh jafari

هنوز یک فلکه ی دیگر مانده بود تا به درمانگاه برسد،به عبارتی هنوز پنج دقیقه فرصت داشت تا گفتگوی درونی اش را ادامه داده و به نتیجه ای قطعی برسد.سعی می کرد تا خشم و کینه ای که او را تا مرز دیوانگی کشانده است،روی صورتش نمود خارجی پیدا نکرده توجه کسی را جلب نکند.

داستان «پلی در طوفان» نویسنده «فرزانه فولادی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

zzzzعروس و داماد در کنارهم، در ابتدای پل معلق، ایستاده بودند. عروس دامن لباس سفیدش را مرتب می‌کرد. دوطرف توری را که صورت شادابش را می پوشاند، کمی پایین تر می‌کشید و از زیر آن، اینطرف و آنطرف را می پائید. انگار دنبال چیزی می گشت. نگرانی و تشویش، صورت درخشانش را مواج کرده بود. چشمانش به دنبال چیزی مبهم دو دو می‌کرد.

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692