ده سالی بود که ازدواج کرده بودند و همه چیز خوب و عالی بود، ولی الان فقط جرو بحث بود؛ خیلی هم زیاد. بیشتر بحثها هم واقعاً سر یک چیز بود؛ یک دور باطل. «ری» گاهی فکر میکرد بگو مگوها مثل مسیر مسابقات سگ دوانی است. وقتی بین آنها بحث میشد، شبیه سگهایی میشدند که به دنبال خرگوش اسباببازیهایشان افتاده اند.
چت از طریق واتساپ