داستان «بساط دستفروشی» نویسنده «جلال مظاهری»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

jalal mazaheriiچشم‌هایم داشت سیاهی می‌رفت. همه چیز دور سرم تاب می‌خورد، هیچ صدایی را نمی‌شنیدم، نمی‌توانستم روی پاهایم بایستم. خیلی خسته شدم، از صبح یه ساندویچ فلافل خورده بودم، دلم ضعف می‌رفت، صدایم گرفته بود نای فریاد زدن نداشتم. دلم می‌خواست یک جا بنشینم یا حتی دراز بکشم و تا صبح شاید هم بیشتر بخوابم.

داستان «سفید با نوارهای سبز» نویسنده «مجتبی پورفرخ»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

mojtaba poorfarokh

داغی آب او را به خودش آورد و فهمید که شیر آب گرم را باز کرده است. یک مشت آب برداشت و روی صورتش ریخت و شروع به سابیدن صورتش، که بی‌شباهت به نقاشی ناشیانه‌ی کودک بازیگوشی نبود، کرد. رنگ قرمز رژش با آب مخلوط شد و چهره‌اش را از آن چیزی که به نظر می‌رسید سرخ‌تر کرده بود.

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692