داستان «پانی و پِنی و اتفاقی در مدرسه» نویسنده «مریم بزرگی قمی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

maryam ghomi

پانی و پِنی و دوستانش هر روز به خوبی و خوشی به مدرسه می‌رفتند و در آن‌جا خیلی خوشحال بودند. یکی از همین روزها که در حیاط مدرسه بازی می‌کردند؛ ناگهان آهوی خال‌خالی را دیدند که در گوشۀ حیاط افتاده‌است؛ پِنی سمت آهو دوید و بقیۀ دوستانش هم دنبال او رفتند.

داستان «اعتراف آقای موکل» نویسنده «فرشاد ذوالنوریان»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

farshad zolnooriann

 وقتی شنیدم که پمبروک پیر خواسته تا مرا ببیند، گمان کردم که یا در مورد خرید و فروش ملک به مشکل خورده است یا پسرش قانون شکنی کرده و از من کمک می خواهد.  این روزها اخبار پسرش را می شنیدم که چه بی محابا ولخرجی و تمام روز را در قمارخانه اطراق می کند.

قصه «پالان سر و ته!» نویسنده «مسعود حایری خیاوی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

zzzz

روزی روزگاری در یک دهکده دورافتاده، خانواده‌ای خوشنام و آرام زندگی می کردند که دو دختر داشتند، پدر و مادر خانواده به دنبال این بودند که پسری هم داشته باشند که بتواند بعدها کمک خرج خانواده شود. به‌همین خاطر به انواع و اقسام وسیله ها ( طبیب، جادوگر ، دعا و .....) متوسل شدند که این آرزویشان تحقق پیدا کند. روزی از روزها دختر کوچک خانواده خوابی دیده و آن را به پدر و مادرش میگوید:

داستان «برج انتظار» نویسنده «حمید نیسی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

hamid neisi

باد با دستان نیرومندش خاک را روی شهر پخش می کند و به صورت مردم سیلی می زند. پیرزن کنار پنجره نشسته، قوری را از روی سماور برمی دارد و مشغول چای ریختن می شود، برمی گردد به طرف پیرمرد که هنوز روی تخت دراز کشیده: “امروز دوشنبده؟”

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692