من به همه کس و همه چیز فکر می کنم، مخصوصا شبها موقع خواب، ذهنم یک لحظه هم خالی نمی شود، حتی به آقا رضا شاطر محلهمان که حدس می زنم همسن خودم یعنی شانزده ساله باشد هم فکر میکنم، مطمئنم زن او نمیشوم او پسری نیست که من بتوانم برایش تب کنم و بعد هم بمیرم، اول به خاطر اینکه او کفل دارد و بعد هم عاقل نیست، آخر کدام پسر عاقلی زیرپوش قرمز با شلوار سفید نخی میپوشد تا اسباب خنده مشتریهای سنگکی شود.
چت از طریق واتساپ