- اول
هر جور که نگاه میکردم حق با آنها بود. آدم نباید دروغ بگوید و گرنه سرش سر خوک میشود. دِین میگذارد گردن آدم. راستش آن اول دلم بد طور هَراش کرد. کم مانده بود رگهای بیرونزده گردنم جِر بخورند. اما زور که بالای سرم آمد از مَنِ زمانه هم که بود نشستم سرجایم. مثل بچه آدم گوشم را دادم به شنفتن.