داستان «سوت و سکوت» نویسنده «سیروس شیخ‌رباط»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

siroos sheikh robat

ساعت بانک عدد دوازده را نشان می‌داد. شماره شصت و دو، دو بار در سالن خوانده شد و صاحب شماره به سمت باجه راه افتاد. به غیر از یک نفر که با برگه نوبت در دستش، ایستاده بود و حاضرین را با نگاهش می‌شمرد بقیه هم مانند من، روی صندلی‌های انتظار که در یک ردیف قرار داشتند نشسته و منتظر شنیدن شماره‌شان بودند.

داستان «به مقصد شاه» نویسنده «میرمحمدمهدی غمیلویی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

mehdi ghamilooei

کلاه خود خود را سر می‌کند سنگینی زره آهنی بدنش را به سمت پایین می‌کشد به هر حال سنی ازش گذشته است.

نگاه به زن پیرش می‌کند زن هم با نگاهی پر از شک و غم نگاهش را با نگاه پاسخ می‌دهد گویی بار آخر است.

داستان «خواستگار مامان» نویسنده «بهناز بدرزاده»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

behnaz badrzadeh

بابا که عرق روی پیشانی‌اش نشسته بود به مامان می‌گفت: 《توی کمد رختخواب‌ها رو هم نگاه کنیم؛ پریشب خاله‌ات که اینجا موندن توی اتاق مامان پری خوابید؛ شاید اونجا لای رختخوابش افتاده.》؛ مامان رنگ صورتش قرمز شده بود؛ دو نفری کمد رختخواب‌ها را می‌ریختند روی زمین؛

داستان «ملکه شب» نویسنده «عاطفه فرخی فرد»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

atefeh farokhifard

پتو را روی سرم کشیده ام.صدای خنده های فریبرز از بیرون از اتاق به گوشم می رسد.فکر می کند خواب هستم.به خیالش داروهای اعصاب، آنقدر قوی هستند که ساعت 2 بامداد با خیال راحت با دوست دخترش اراجیف رد و بدل کنند و من هم نفهمم.بیشتر از 6 ماه هست که فقط دو همخانه هستیم.

داستان «شمسعلی و خاله تاجی» نویسنده «رضا مهریزی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

reza mehrizi

تنها دکان روستای جعفر آباد ، روستایی در پهنه دشت ورامین  ، تعلق داشت به شمسعلی . دکانی کوچک که از طرف کوچه پنجره ای به بیرون داشت برای مشتریان و از داخل هم با دری کوتاه به حیاط خانه شمسعلی راه داشت ، خانه شمسعلی عبارت بود از ساختمانی قدیمی و کاهگلی با چند اتاق و یک پستو و حیاطی نه چندان بزرگ که درخت توت نر و بی بری هم در کنار آن قد برافراشته بود .

داستان «شب خواستگاری» نویسنده «نیکو قادری»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

nikoo ghaderi

شب خواستگاری ساحل بود.ساحل دخترعموی من است.طبق رسم ورسومات و برای آبروداری به چند تن ازعموها اعلام کرده بودند که درمراسم حضور داشته باشند. از آنجا که اعلام نکردند عموها باخانواده یا بی خانواده تشریف بیاورند، تصمیم بر این شدکه باخانواده بودن بهتر از بی خانواده بودن است!

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692