نصف راه را آمده بودم. ایستادم نفسی تازه کنم. جرأت نداشتم پایین را نگاه کنم و ببینم چه کسانی بالا میآیند. الان مثل سگ پشیمانم که چرا شرط بستم. اگر یدی (یدالله) زیر بغلم هندوانه نگذاشته بود، هیچ وقت شرط نمیبستم. دودل بودم که ادامه بدهم یا نه.
چت از طریق واتساپ