داستان «جادوی اشیا» نویسنده «مبینا یگانه» 13 ساله از شهریار

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

یکی بود، یکی نبود. در خانه ای بزرگ، اتاقی بود که وسیله‌هایی مثل آینه، کتاب، کیف، مسواک و میز و صندلی در آن زندگی می‌کردند. روزی از روزها یک تازه وارد به اتاق آمد که صاحب اتاق، بیتا کوچولو و مادرش به آن شمع می‌گفتند.
آینه، شیشه‌اش را روبه شمع کرد و به او خوشامد گفت. اما بقیه اشیا به خواب عمیقی فرو رفته بودند و متوجه ورود شمع تازه وارد نشده بودند.

داستان کودک و نوجوان «روز برفی» نویسنده «حمیدرضا مهرابی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

هرچند شب بود و آسمان جامه سیاه به تن پوشیده بود اما صاف، زلال و زیبا بود با وجود ستاره‌های درخشان، زیبایی آسمان دو صد چندان شده بود. و به خاطر نورافشانی ستاره‌ها، سیاهی شب به چشم نمی‌آمد. انقدر نور ستاره‌ها در آسمان ملموس و هویدا بود  که می‌شد کوچک‌ترین ستاره‌ها را هم شمرد پس شروع به شمارش آن‌ها کردم. انقدر سرگرم شمردن شدم که نفهمیدم کی و چه وقت به خواب رفتم. با صدای زنگ ساعت از خواب بیدار شدم با سعی و تلاش پرده‌ی پلک‌هایم را از جلوی پنجره چشمانم کنار زدم و نگاهی به آسمان انداختم، با اینکه روز بود اما دیگر هیچ خبری از زلالی آسمان نبود.

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692