داستان كوتاه «پروانه کوچولو» نویسنده «پریا کمرپشتی»؛ 8 ساله از ساری

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

یکی بود یکی نبود‌، تو یکی از سرزمین‌های پریا‌، یک مامان پروانه بود که دختر خوشگلی به نام ایرانا داشت. این پروانه کوچولو به مامانش گفت: مامان جون من هم دوست دارم مثل خودت پرواز کنم. و برم تو آسمون‌ها تا از آن بالا‌، پائین رو ببینم. مامان ایرانا کوچولو گفت‌: هنوز زوده برای پرواز‌، برای شروع باید از فردا به چهار تا کلاس بری‌، اول کلاس باله که تو این کلاس پاها و تمرکزت قوی میشه، کلاس بعدی ژیمناستیک که بتونی باهشون پرواز کنی‌، کلاس سومی که باید بری زبان انگلیسیه تا بتونی با پروانه‌های دیگر سرزمین‌ها صحبت کنی و آخرین کلاس هم کامپیوتره تا همه اطلاعات روز دنیا در خصوص پرواز، شهد گل‌ها و چیزهای دیگه رو یاد بگیری‌. فردا صبح من خودم می‌برمت به این کلاس‌ها‌، پس شب قبل خواب دندان تو مسواک بزن و زودتر بخواب تا صبح زود با نشاط بیدار بشی. ایرانا کوچولو قصه ما صبح زود بلند شد به مامان و باباش سلام کرد‌، دست و صورت‌اش رو شست‌، صبحانه کامل خورد و مسواک زد و خودشو اماده رفتن کرد تا با مامانش به کلاس‌ها‌ی مختلف برن‌، هر روز تمرین می‌کرد و خانم‌های مربی هم خیلی راضی بودن از این پروانه کوچولو‌، روزها گذشت و گذشت و تو این روزها ایرانا کوچولو سعی و تلاش خودشو می‌کرد‌، تا یک روز صبح قشنگ ایرانا به مادرش گفت من آماده‌ام بریم کلاس‌، مامان پروانه یک لبخندی زد و گفت از این به بعد خودت می‌تونی پرواز کنی و تنهائی به کلاس بری‌‌، ایرانا قصه ما خیلی خوشحال شد مامان شو بغل کرد و رفت به آسمون تا دنیا رو بهتر ببینه و چیزهای جدید دیگری رو یاد بگیره.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692