1-
برای اینکه خدا
تنها نباشد
1-
برای اینکه خدا
تنها نباشد
عصر، مری در ایوان نشسته بود و غرق در اندیشههایش به ماه مینگریست. یک مرتبه صدای پا میشنود و فوراً از جایش بلند میشود. وارن همراه با خریدهای در دستش وارد خانه میشود
در کنار رودخانه نارمادا در دکن برهمنی خانه داشت که چون ئستش به دهانش میرسید غمی نداشت. تنها یک بدبختی عیش او را منقص کرده بود و آن این بود که او فرزند پسر نداشت.
ایوان دیمیتریچ، مردی از طبقه متوسط که همراه خانواده اش با درآمد هزار و دویست تا در سال زندگی می کرد و از سرنوشتش خیلی راضی بود، بعد از شام روی کاناپه نشست و شروع به خواندن روزنامه کرد.
انتظار حسین (1925-) پیشگام در نهضت سمبلیسم جدید در داستان کوتاه زبان اردو است.
زن زیر شیروانی زندگی می کرد، دور ازتصاویرآلوده شهر، بین ابرها، آن هم به تنهایی . چند مرغ دریایی دوستش بودند و یک جفت فاخته همسایه ا. گربه ها و کتاب ها و ویلون و گل هایش هم بودند.