حرف و عمل
بعد از اینکه ازدواجش حتمی شد، پسر و والدینش شروع به سفارش چیزهای قیمتی برای جهیزیه کردند. داماد سفارش داده بود در جهاز دختر تلویزیون رنگی و موتور هم باشد. پدر دختر بازنشسته شده بود. بعد از بازنشستگی هر پولی که دستش آمده بود را خرج عروسی سه خواهرش کرده بود اما چون قرار ازدواج قطعی شده بود و کارتهای دعوت هم پخش شده بود، برای برآوردن درخواست پسر و والدینش چیزی کم نگذاشت.