برای تینا و دلتنگی هایش
-----------------------------
سر ساعت پنج بعد از ظهر آلارم گوشی همراهش به صدا درآمد. نمی داند چرا هنوز آن را حذف نکرده است، فراموشی یا شاید هم یک مقاومت ناخودآگاه درونی برای خارج نشدن از روال زندگی ماه های اخیرش. آلارم برای این بود که به او یادآوری کند از سر میز اختصاصی اش در گوشه محوطه باز کافه رستوران گُنِی بلند شود