درباره کتاب: رمان با ماهیها غرق میشوم 683 صفحه دارد که در 27 فصل نوشته شده، راوی آن در بعضی قسمتها دانای کل بوده و بخشهای دیگر با راوی اول شخص نوشته شده و در سال 1398 توسط نشر علی به چاپ رسیده است.
چت از طریق واتساپ
درباره کتاب: رمان با ماهیها غرق میشوم 683 صفحه دارد که در 27 فصل نوشته شده، راوی آن در بعضی قسمتها دانای کل بوده و بخشهای دیگر با راوی اول شخص نوشته شده و در سال 1398 توسط نشر علی به چاپ رسیده است.
اینکه با هر کسی، هر جایی و هر وقتی ندیده و نشناخته درباره مسائل شخصی و رازهایمان حرف بزنیم نه تنها چیزی بهدست نمیآوریم بلکه چیزهای باارزشی را هم از دست خواهیم داد. انتخاب دوست آن هم از جنس صمیمیاش نیاز به زمان دارد. یعنی، با چند جلسه گفتوگو و دو بار ساندویچ تعارفکردن و کرایه تاکسیِ هم را حسابکردن نمیتوان به شناخت درستی رسید. شناختی که حتی ممکن است سالها طول بکشد. پس، خوب است بدانیم تا زمانی که کسی را، نه البته کامل اما در حد اعتماد اولیه نشناختیم برای گفتن مسائل شخصی و رازهایمان عجله نکنیم. چهبسا اجازه هر نوع اظهارنظر و قضاوت درباره مسائل شخصیمان را هم از او سلب کردهایم.
چقدر زیبا و برازندۀ مقام انسان است که پیوسته سؤالاتی را برای خود مطرح کند که اساسی، محوری و مرکزی باشند؛ برای مثال اینکه معنای زندگی چیست و اینکه آیا زندگی به خودی خود دارای معنایی است یا اینکه این انسان است که به آن معنا میدهد و یا مثلاً حقیقت چیست؟
بیست سالم بود، که با همسرم و بچۀ ده ماههام به کرج نقل مکان کردیم تقریباً سه سال بعد دومین فرزندم هم به دنیا آمد؛ ولی هرگز شوق ادامه تحصیل رهایم نکرد، و مجبور شدم شرطِ همسرم را بپذیریم و در منزل پدرم با کمک مادرم به تحصیل ادامه دادم پسر اولم هم دبستان میرفت،
افرادی که شناخت عمیقی از نویسندۀ بزرگ کشورمان "صادق هدایت" ندارند او را فردی میدانند که از بیماری روحی رنج میبرده و آن را در تمام آثارش هم منعکس کرده. ولی حقیقت ماجرای زندگی هدایت و اندیشههای جلوتر از زمان او این نویسنده را متمایز میکند از بقیه.
انگار یادمان رفته مهربانی کردن را. چقدر فاصله گرفتیم از دنیای کودکی، روزهایی که اشک میریختیم با گریه یک کودک خیابانی، درد میکشیدیم آنگاه که میدیدیم دستهای زبر و خشن پدر را، نگاه خسته مادر را، بال شکسته یک پرنده را و چشمهای منتظر یک گربه گرسنه را.