مقاله «فهم هنر رمان در منظرگاه میلان کوندرا» نویسنده «مرتضی فضلی»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

mortezaa fazlii

"رمان کوندرا آزمایشگاهی است که انسان در آن لخت و عریان تشریح می‌شود. رمان کوندرا ماهیت واقعی بشر و انگیزه‌های اصلی کارهای او را در سایۀ پیشروی‌ها، خوشحالی‌ها، ظاهرسازی‌ها، ساده‌دلی‌ها و... پنهان نمی‌سازد."

"رمان با کاویدن روح، پرده از احساسات و تمایلات انسان برمی‌گیرد و عمق سرگشتگی او و شکنندگی تن و روانش را نشان می‌دهد."  تاریخ رمان در نظام‌های توتالیتر متوقف مانده است و ما شاهد "مرگ رمان" و کشته شدن رمان به دست ممنوعیت‌ها، سانسور و سرکوب ایدئولوژی حاکم در این جوامع بوده‌ایم. در چنین زمانه‌ای است که عدم شفافیت مانع رشد گوهر رمان می‌شود، کیچ (که هنر پست هم گفته می‌شود در واقع یک واژۀ آلمانی است، تقلیدی ناشیانه از نخبگان ادبی و ناشی از بدسلیقگی است) بر همه چیز سایه می‌افکند و انسان در گرداب حقیقت جاری تقلیل می‌یابد. رمان‌نویسان در این برهه تهی از خلاقیت می‌شوند و بر آثار آنان تقلید سایه می‌افکند. ترجیح میلان کوندرا بر این است که رمان نو را از میراث بیقدر شدۀ سروانتس پی بگیرد. شالوده‌شکنی یا ساختارشکنی یکی از ارکان رمان نو است. "اسکار وایلد و جین آستین" در آثار خود به کرات این کار را می‌کنند. "جین آستین" در رمان "غرور و تعصب"، ازدواج به شیوۀ سنتی را به چالش می‌کشد و الیزابت این سؤال را مطرح می‌کند که اصولاً زنان برای چه ازدواج می‌کنند؟ اسکار وایلد در رمان "تصویر برونبرگ" می‌گوید: "مردان ازدواج می‌کنند چون خسته‌اند و زنان ازدواج می‌کنند چون کنجکاوند ولی زنان و مردان هر دو از ازدواج مأیوس می‌شوند." غرور و تعصب، انواع ازدواج را مدلولی می‌داند برای ایجاد دال‌های جدید و از اساس ساختار سنتی ازدواج را نشانه می‌گیرد. نویسنده می‌خواهد بنیادهای این نوع ازدواج را سست کند و ساختار آن را در هم بکوبد.

 رمان نو به شیوه‌ای خاص و یا منطق خاص خود جنبه‌های متفاوت هستی را، یک به یک کشف کرده است. در رمان "دن کیشوت"، سروانتس در پی فهم ماجراست. با ساموئل ریچارد سون (1762-1689 پایه‌گذار رمان جدید) رمان به بررسی آنچه در درون می‌گذرد و به پرده برداشتن از زندگی مکتوم احساسات گرایش پیدا می‌کند. بالزاک ریشه گرفتن انسان را

در تاریخ آشکار می‌کند. "گوستاوفلوبر" بسترهایی را می‌کاود که تا آن زمان در زندگی روزانه ناشناخته مانده بودند. "لئو تولستوی" به تأثیر عامل غیرعقلی در تصمیم‌ها و رفتارهای انسانی توجه می‌کند. با "مارسل پروست" لحظۀ فرّار زمان گذشته و با "جیمز جویس" لحظۀ فرّار زمان حال و با "توماسمان" به بررسی نقش اسطوره‌ها پرداخته می‌شود.

رواج این منظر در رمان جدید بر اساس باور "ادموند هوسرل" فیلسوف و نظریه‌پرداز آلمانی (1938-1859) نتیجۀ جهان‌بینی گالیله و دکارت و ماهیت یکسو نگرانۀ علوم است که در اروپا به بحران رسیده و منجر به فراموشی هستی شده است. انسانی که براساس نظریه دکارت خود را ارباب و مالک هستی می‌دانست به یک‌باره به یکی از اجزا و اشیای زمین تبدیل شد. همین مسئله انسان را از محتوای ایده‌آلیستی خود منفک کرد و او را در معرض هجمه‌های نیروهای فنی، سیاسی و تاریخی گذاشت. رمان نو به این بحران می‌پردازد. می‌توان گفت رمان مدرن محصول یک جامعۀ رو به رشد و تحول‌خواه است، جامعه‌ای که در حال گذار است و از یک مرحله به مرحلۀ دیگر در حال عبور است. کوندرا عقیده دارد: پایه‌گذار عصر جدید فقط دکارت نیست بلکه "سروانتس" نیز هست... با سروانتس یک هنر بزرگ اروپایی شکل گرفته است، هنری که چیزی جز کاوش "آن هستی فراموش شده" نیست.

در واقع آنچه کوندرا در رمان به آن چشم دوخته است، تشریح برهنگی انسان در گذار به یک بحران فلسفی است که طی مراحل صنعتی شدن جامعه، هستی و "بود" انسان را به ورطۀ فراموشی رانده است. شاید برای تشریح آنچه اگزیستانسیالیست‌ها و به‌ویژه سارتر و هایدگر به آن پرداخته‌اند، رمان نو در واقع فهم فلسفی را در جامعه ضمن تشریح، در بوتۀ آزمایش می‌گذارد. در رمان برادران کارامازوف اثر مهم داستایوسکی، نویسنده همین تشریح را در مورد کاراکترهای خود می‌کند. در رمان جنایت و مکافات این برهنگی از منظر درونی و روانشناختی به نمایش در می‌آید. فروید عقیده دارد رمان برادران کارامازوف یکی از شاهکارهای ادبیات جهان و ادبیات مدرن است. خصوصاً بخش "مفتش بزرگ" این رمان، در رمان مدرن مرکز بحث "باشیدن" است. این "باشیدن" انسان در رمان بینوایان ویکتور هوگو از نظر

 تاریخی، در غرور و تعصب جین آستین از نقطه نظر اجتماعی و در برادران کارامازوف داستایوسکی از نظر فلسفی مورد بحث قرار می‌گیرد. این "باشیدن" از نظر برخی از نویسندگان مثل آروین یالوم در "مسئلۀ اسپینوزا" هم از لحاظ اجتماعی، تاریخی و هم از نقطه نظر فلسفی مطرح می‌شود، درست مثل کاری که میلان کوندرا در رمان "بار هستی" انجام می‌دهد. او برهه‌ای از تاریخ را زیر ذره‌بین گذاشته و چهار کاراکتر با دیدگاه‌های متفاوت را در یک اجتماع و در یک مقطع از تاریخ لخت و عریان تشریح می‌کند. این برهنگی به ابعاد ناگفتۀ انسان می‌پردازد، به مسائلی که قبل از آن در رمان‌های کلاسیک مطرح نمی‌شد.

هرمان بروخ عقیده دارد: "یگانه علت وجودی رمان، کشف آن چیزی است که فقط رمان کشف تواند کرد. رمانی که جزء ناشناخته‌ای از هستی را کشف نکند، غیراخلاقی است. "شناخت" یگانه رسالت اخلاقی رمان است."

وقتی حقیقت متافیزیکی به صورت حقیقت نسبی درمی‌آید، دن کیشوت سروانتس دیگر قادر نیست جهان را بشناسد (خرد تردید در یقین)، در نتیجه جهان در نظر او هولناک می‌آید و در هاله‌ای از ابهام می‌رود. برای " ژاور" پلیس متعصب در "بینوایان" ویکتور هوگو، "قانون" و اجرای آن، همه چیز است. وقتی ژاور بر اثر شفقت قانون را زیر پا می‌گذارد، به یک‌باره تهی می‌شود، بی‌محتوا و خالی می‌شود چون اولویت قانون تمام هستی او را اشغال کرده است، در نتیجه خودش را می‌کشد. رمان جدید بحران پوچی انسان را در پروسۀ رسیدن به نیهیلیسم تشریح می‌کند تا به درون ناشناخته‌های هستی رود و با به دست آوردن شناخت، کاری اخلاقی کند. خرد تردید در یقین در رمان دن کیشوت سروانتس در دوران بالزاک، تبدیل به قطاری می‌شود که سوار شدن به آن آسان ولی پیاده شدن از آن دشوار است با این همه ترن وحشت نیست و جذابیت هم می‌تواند داشته باشد.

در یک مقایسۀ اجمالی اگر سه کتاب "سه گانۀ نیاکان ما" اثر "ایتالو کالوینو" (1923-1985) را با فهم رمان دن کیشوت در نظر داشته باشیم، در کتاب اول، "شوالیۀ ناموجود" به نقد سنت و به فهمی از خرد تردید در یقین می‌رسیم. آنچه "سه گانۀ نیاکان ما" را از دن کیشوت فراتر می‌برد، کتاب دوم "ویکنت دونیم شده" و کتاب سوم، "بارون درخت نشین" است. کتاب دوم هویت را بازیابی می‌کند و در کتاب سوم به شناخت دنیای جدید به سبک ادبیات پست مدرن می‌پردازد. می‌توان گفت به این ترتیب گرایش به ساختار در ادبیات مدرن به گریز از ساختارگرایی در ادبیات پست مدرن تبدیل می‌شود.

آنچه در رمان دن کیشوت به آن پرداخته نمی‌شود، شرح هویت جدید و یا بازسازی هویت است، مهم‌تر از آن اینکه به شناخت دنیای جدید نمی‌پردازد. کازینو در "بارون درخت نشین" روابط جدیدی برای خود خلق می‌کند. او تصمیم می‌گیرد روی درخت زندگی کند. کازینو زندگی جدید خود را روی درخت می‌سازد و از همان بالا ساختاری جدید برای زندگی جدیدش می‌سازد. درخت ریشه‌هایش را در زمین محکم کرده است و این نشان‌دهندۀ آن است که ساختارهای جدید ریشه‌شان در گذشته است و اصول گذشته مطرود و کهنه و کم بها می‌شوند ولی رد خود را باقی می‌گذارند.

فلاسفه برای شناخت بیشتر و بهتر، همواره تعاریف قبل از خودشان را کاملتر یا دگرگون کرده‌اند. مارتین هایدگر در کتاب "هستی و زمان" تعریف خاصی از زمان دارد. زمان در نظر او همان مفهومی را ندارد که برای فلاسفۀ قبل، ازجمله کانت دارد. مبدأ و شروع زمان از نظر هایدگر با حرکت ماده آغاز می‌شود از این رو نه زمان و نه سوژه یک واحد مستقل نیستند بنابراین هایدگر سوژۀ کانتی را مردود می‌شمارد. به نظر می‌آید که اگر میلان کوندرا دقت بیشتری در تعاریف جدید می‌کرد، می‌توانست از این مباحث به تعریف جدیدتری از رمان نو برسد، با این مقیاس است که می‌توانیم بگوییم رمان نو یک پروسۀ ادامه‌دار است و آنچه امروز با تصوری واهی و مخدوش تحت عنوان رمان پست مدرن از آن صحبت می‌شود، در واقع دنبالۀ رمان مدرن است و ما هنوز در عرصۀ رمان مدرنیم و از رمان مدرن عبور نکرده‌ایم. شاید به تعبیر "آلن بدیو" (رخداد، سوژه و حقیقت در اندیشه سیاسی آلن بدیو) که تحولات هر جامعه‌ای را در رخدادهای آن جامعه مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد، بتوانیم بگوییم ما در عرصۀ "رخداد"های رمان مدرن هستیم که هر کنشی را به واکنش‌های متعدد وامی‌دارد. شاید برای امروزه استفاده از عنوان داستان یا رمان "نو" بهتر باشد تا داستان و رمان "پست مدرن". در این صورت کنش‌های ساختارگریز در درون یک جامعۀ شکننده، دلسرد و بحران‌زده که دیگر با هیچ پاسخ قاعده‌مند متقاعد نمی‌شود، می‌تواند تحولی باشد. ■

منابع:

هنر رمان اثر میلان کوندرا تاریخ انتشار 1986

بینوایان اثر ویکتور هوگو تاریخ انتشار 1826

مسئله اسپینوزا اثر آروین د. یالوم

برادران کارامازوف اثر فیودر داستایفسکی تاریخ انتشار 1880

هستی و زمان اثر مارتین هایدگر

سه گانه نیاکان ما اثر ایتالو کالوینو

رخداد، سوژه و حقیقت در اندیشه سیاسی آلن بدیو

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مقاله «فهم هنر رمان در منظرگاه میلان کوندرا» نویسنده «مرتضی فضلی»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692