چکیده :فراقنامه تلفیقی از روشهای داستانپردازی ایرانی را که دو رکن ادبیات داستانی این سرزمین، فردوسی و نظامی، با بهرهگیری از سنن داستانگویی پرداختهاند به کار میگیرد. همة هدف سلمان ساوجی نه داستانسرایی که تغزّل در شکل یک داستان، با استفاده از توصیفات و تمثیلات فراوان است که جایی برای به نمایش درآمدن ارادة آدمی باقی نمیگذارد. داستان فراقنامه، بیتردید اگر هم، در به کارگیری الگوی شاهنامه و لیلی و مجنون کوشیده باشد در تعلیق و دراماتیزه کردن و دیگر خصیصههای رمانس ایرانی ناموفق بوده است لیکن غایت هدف او ایجاد تصویری رنگارنگ از توصیفات و تمثیلات برای سرگرم ساختن و دلداری عاشقی دلسوخته است و همة برشهای زمانی داستان هم که باید برای شتاببخشیدن به هیجانات و رسیدن به اوج حادثه باشد، در فراقنامه برای رسیدن به مرگ معشوق است که خود دلیلی برای تمثیلات فراوان پس از مرگ او است. در هر حال، فراقنامه داستانی روایی- حادثهای نیست بلکه داستانی تغزّلی با روش توصیف و تمثیل است.