تاملي بر «گنجشكي با حنجره زخمي»مجموعه منتشر شده محمد علي حسنلو/ غزال مرادي

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

اين روزها به دليل زمان زياد مميزي وهزينه زياد نشر بيشتر شاعران رو به انتشار كتاب به شكل مجازي آورده اند وشايد اين اتفاق را بايد به فال نيك گرفت چرا كه سر هزار درخت به خاطر صفحاتي كه ما نوشته ايم به خاك فرود نمي آيد در چند روز اخير محمد علي حسنلو كتابي را منتشر كرده است با عنوان گنجشكي با حنجره زخمي

تاملي بر «گنجشكي با حنجره زخمي»مجموعه منتشر شده محمد علي حسنلو/ غزال مرادي

هنر، آرزوي مبهمي است که همه‌ي اشيا دارند هنرمند اشيايي را که براي عرضه کردن برمي‌گزيند، از ميان بسياري روابط قراردادي‌شان از سر اتفاق بيرون مي‌کشد. آنها را گرد هم مي‌آورد و اشيا منزوي را در آمد و شدي ناب و ساده مي‌نهد. همين که به چيزي عشق بورزد، اقرارهاي آرام بسياري در پرتو آن مي‌آورد و آن را به همراه صدها نگفته و چيز پنهان، مأنوس مي‌کند(ماريا ريلكه )

ذر اين مجموعه شاعر نيز سعي داشته از آمد وشد اشيا عادي شعري خلق كند

و دهان هایی که به صندلی اقرار کشیده شد

با بهمن های پایین آمده از تنش /با قله های خاموش و /روزهای گمشده /نگاهش را /به سمت دامنه های پایین آورده بود

و کره ی خاکی با سوراخ های عمیقش/ پذیرنده ی مرده هایی بی نام شد

شعر از گزاره ساخته شده است گزاره هاي خواه خبري ،خواه عاطفي

من اقرار می کنم /به صندلی /و پایه های سستی که فرو می ریزد

باد از سمت گذشته ها می آمد

من از زمانی آمده ام /که دو اسب وحشی در خیابان هایش دویدند /یکی که زیباتر بود، یکی که آزادتر

شاعر موجود سرگشته اي نيست كه از درون خود باخبر شود او از درون هستي آگاه مي شود اين گفته ي هايدگر در شعر محمد علي حسنلو به گونه اي تجلي مي يابد كه شعر بايد به نوعي هستي اطراف خود را بيان كند وشاعر نيز سرخورده از وقايع پيرامون به بازسازي آن ها مي پردازد وبا بازسازي وقايع گذشته خشم فرو خورده ي نسل خويش را فرياد مي كند شعر فراتر از هر نشانه وهر آوا ساخت بنيادين اقامت آدمي در جهان است

من از زماني آمده ام /كه دو اسب وحشي در خيابان هايش دويدند /يكي آزادتر/و...

من اقرار می کنم /به صندلی /و پایه های سستی که فرو می ریزد

زمان گذشته در شعر او توام با بيانگري وبازسازي وقايع است

تولیلی سوخته ی واژه ها بودی /که پیراهن پاره مجنون/برای پاک شدن گونه هایش کافی نبود(قسمتي ازشعر تو)

گذشته در ظهری عجیب /به دانشگاه می رسد /می گذرد از ما /با باتوم و اشک آور /دود/دود /دود

حضورت دو نیمه از یک سیب بود /نیمی برای نخوردن /نیمی برای ندیدن

 

باد از سمت گذشته ها می آمد

حضور افعال به شكل ماضي بعيد وبا بيان فقدان چيزي است

به ديدگاه فمنيستي جهت گيري هاي جنسيتي در اين شعر كاملاَ مشهود است نگاههاي مادر وطني هرچند كه در ميان انسان پنداري هاي اشيا جاي گرفته است والبته شايد هم ريشه در فرهنگ ما دارد كه نماد ها به اين شيوه درآمده اند كوتاه سخن اينكه شعر امروز شعري پلي فونيك است وصداها وحرفهاي تازه است كه مي تواند مخاطب را به تكان وادارد

وَ وطن /زنی که پستانش را //در دهان زخم شده ی آزادی /به دندان ها سپرد

و کره ی خاکی با سوراخ های عمیقش /پذیرنده ی مرده هایی بی نام شد

پاییز بود و سرما /به اندازه دردهایی که مادر را کشید /صدای کودکی ام به بیمارستان رسید

یاکوبسن شعر را کارکرد زیبایی شناسیک کلام  وهمچنین هجوم سازمان یافته وآگانه به زبانه هر روزه می داند اما بايد ديد

شعر حرف‌های قشنگ نیست. شعر كمال است، در كمالش وحشی‌ست و در كشف زیبایی خشونت می‌كند

وسعت عجیبی داشتیم /انقدر که عشق هم /انفرادی های گمشده در ما را طاقت نیاورد

و من نمی شناختم ، خودم را ، تو را /کشورم را که هر صبح در چشم هایم بیدار می شد

کسی تفنگ را برداشت /پروانه های نشسته روی تنم ، ریختند

صورتی که مشت خورده /چند لکه بر زمین /اجباری شدن زندگی /در وطنی با بازوهای وحشی

در شعر اعتراض متاسفانه برخي سطرهاي بدليل سانسورها ونبود آزادي به شكل بيانيه در مي آيند كه گاهي فارغ از هرگونه عنصر زيبايي شناختي هستند، جدا از بحثهاي زيبايي شناختي شعر سپيد عرصه چنان رك‌گويي هايي نيست شاعر بايد حقيقت را به شكلي استعاري وبا خلق تصاوير نمادين سازد تا ابهام موجود در متن مخاطب را به تفكر وادارد

و من نمی شناختم ، خودم را ، تو را /کشورم را که هر صبح در چشم هایم بیدار می شد

از تو /که جمهوری را /در یک قوطی دربسته دفن کرده ای

" طلای ما /با خون های زیادی ملی شد /با تاریخی که همیشه صبر بود "

 

گزاره هاي رمانتيك نيز مثل همين بيانيه ها عمل مي كنند بعضي گزاره هاي رمانتيك آنقدر صريح وفارغ از عناصر زيبايي شناختي هستند كه مثل شعار يا بيانيه ي سياسي

هیچ قلبی به اندازه من /برای تو منفجر نشده

اتفاق که گفت : عشق در زندان قشنگتر است

من اعتراف می کنم /به لب های زخمی معشوق /و شکست عشقی در گلو

از من نپرس /جنون چقدر می تواند /در تارهای قلب یک مرد ریشه کند

فرم هاي ساخت تكرار براي ساخت گونه هاي پرسپكتيوي كلمات نيز فرم موفقي است همانگونه كه شاعران بسياري چون فروغ از آن ها بهره بردند

در کوچه هایی پر از چشم /چشم هایی که با تو می خوابند /چشم هایی که دنبالت می آیند /چشم هایی که از صورتت ، کنده نمی شوند

گذشته نواری با صدای خراشیده /گذشته خطی سیاه روی شادی ها /گذشته در ظهری عجیب /به دانشگاه می رسد /

از ويژگي هاي ديگر اين مجموعه عناصر زيبايي شناختي بود كه شاعر از آن ها در شعرهايش سود جسته است .

پاییز بود و سرما /به اندازه دردهایی که مادر را کشید

آفتاب در چمدان غروب پنهان می شود

و شب، ستاره هایش را بر پوست آسمان می دوزد

بساط جنگ را /از دهان باریک کتری /در استکان می ریزد

نگاهم از گرد و خاک پر شده بود

خطوطی مبهم /بر صفحات مانیتور منحنی می شدند/کنار صداها /و تختی که فکر بدرقه بود

همپيوندهاي ذهني گاهي مي تواند پل ارتباطي ميان شاعر ومخاطب باشد پل والری می گوید:انچه فقط برای یک فرد ارزش دارد ارزشی ندارد این قانون،قانون آهنین ادبیات است یعنی این که موضوعی که در شعر آمده باید عموميت داشته باشد

آرام /غلت خورد کره ی کوچک /انگشت بود و /حکایت تن او /با نقش هایی گلی /لوح هایی سنگی

میله ای شد /که سایه اش همیشه سنگین بود /بر سطرهایِ ناظم /کلماتی سرخ /روی لب های فرخی

کبریتی از ما /که خاکسترش جاری شد /بر مسیرِکوچه هایِ برهنه

کندوی بزرگی ست شهر /زنبورها /کیف هایشان را بر می دارند

و مقصد /همیشه جایِ شلوغی ست /که اضطراب در سینه یِ آدم هایش می لرزد

فضا سازی یعنی یک معنی با بهترین تصاویر و بهترین کلمات بیان شود وفضاساز هايي از اين در داين مجموعه وجود دارد مثال هايي از اين دست

/و من ماهی کوچکی شدم /ریخته در تُنگی که هر روز / تَرک های صورتش عمیق تر می شد /

جزیره شدن هم /شکل دیگری از وطن است

عجیب نیست /میله را برای ما ساخته اند برادر /برای آدم /که هوایِ تغییر به سرش می ریزد

من آرزوهایی بلند /که توپِ شیشه ای رویاهایش /به خط هیچ دروازه ای نمی رسید /زمین مستطیلی شکل هیچوقت سبز نبود

حضور اسطوره ها   وبينا متنيت نيز در اين مجموعه دل نشين است هرچند كه بخش مهمي از شعر امروز را ورود اين اسطوره ها به دنياي مدرن به خود اختصاص مي دهد

اينجا بهشت است /بفرماييد حوري/بفرماييد شراب/بفرماييد آدم

 

آنچه در اين مجموعه اهميت دارد تبادل هستي جهان اطراف شاعر وشعر اوست بيان آن چه گذشته است به زبان شعر بدون خدشه وارد شدن به شاحت شعر ،ونكته ي قابل تامل ديگر اين است كه دراين مجموعه برخلاف برخي مجموعه هايي كه اين روزها منتشر مي شوند وبا تبليغات فرواني روبرو هستند شعر مي خوانيم شعرهايي كه ارزش بيش از يك بار خواندن وتفكر را دارند

دیدگاه‌ها   

#1 محمد علی حسنلو 1391-04-31 19:07
ممنون غزال مرادی عزیز

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692