نقدفيلم «مرهم» اثر«عليرضا داود نژاد»/محمد محمودي

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

«مرهم» کلیشه‌ای که کلیشه نمی‌شود

نام فیلم: مرهم/ تهیه کننده، کارگردان، نویسنده: علیرضا داوود نژاد/ فیلم‌بردار: عباس رحیمی/ صدابردار: محمدرضا حسینی/ تدوین: معصومه شاه نظری/ موسیقی: یحیی سپهری شکیب/ بازیگران: رضا داوود نژاد، احترام سادات حبیبیان، طناز طباطبایی، کبری حسن زاده، سجاد سپهری شکیب و...

((‌شاید در برداشت اول از فیلم یک احساس کلیشه‌وارِ پولدار و فقیر به آدم دست دهد؛ اما فیلم خودش را درگیر این منجلاب نمی‌کند. داستان فیلم یک واکاوی اجتماعی است که نه تنها آسیب‌شناسی می‌کند بلکه راه‌حل هم ارایه می‌دهد. تقابل سنت و مدرنیته و فرمی که که در دو خانواده‌ی متفاوت اما آشنا ارایه می‌کند. دو خانواده‌ای که یکدیگر را می‌شناسند اما در‌واقع نشناخته‌اند. انتخاب واژه‌ی مرهم به‌عنوان نام فیلم، حسن سلیقه‌ی کاگردان را نشان می‌دهد. در‌واقع تمام دغدغه و حرف و گره‌کور ‌فیلم، در ابهام موجود در واژه‌ی مرهم خلاصه می‌شود. شیشه، نبات، مواد مخدر، روابط نامشروع، آزادی‌های غیرمتعارف، پارتی‌های خصوصی، مرهم زخم‌های جوانان امروز جامعه از دیدگاه خودِ جوانان و خانواده، مرهم زخم‌های جوانان امروز جامعه از دیدگاه خانواده‌ها، پدر و مادرها و علی‌الخصوص مادربزرگ‌ها.

   مرهم فیلمی است که از پی‌رنگ فرار نمی‌کند. پای فرم و حرف‌ها و شخصیت‌های خود تا آخر می‌ایستد و تمام حرف‌های گنده و دغدغه‌ی خودش را در فرمی می‌زند که می‌توان به‌راحتی‌ با آن کنار آمد و آن‌را هضم کرد و علت برتری فیلم نسبت به نمونه‌های مشابه همین راحت بودن فیلم و برقراری ارتباط می‌باشد.

مرهم از چند چاله‌ی عمیق با زیرکی کارگردان می‌پرد و درون آنها نمی‌افتد. ‌چاله‌های کلیشه، جانبداری، ضد پی‌رنگ شدن، کُد دادن‌های غلط، تبلیغ ضد ارزش‌ها. ‌در فیلم با دختری فراری از تلخی‌ها و سرکوب‌های بی‌پولی که مانند پُتک از ابتدا بالای سرش قرار داشته و هر هنگام که می‌خواسته تکانی بخورد بر‌سَرش فرود آمده مواجه هستیم که گریز پاتر از همیشه پا روی سنّت‌های دست و پا‌گیر و سخت‌گیرانه و حسودی‌ها گذاشته و خسته از شلاق‌های جبر‌گرایانه به طرف آینده‌ای می‌تازد که تنها تصوری است کوچک از دنیایی بزرگ با چاه‌هایی عمیق و تاریک که روی آنها را شاخ و برگ ‌هایی یک‌دست و یک‌رنگ و زیبا پوشانده. در این میان دختر با عشقی گول زَنَک خود را فریب می‌دهد و تسکین و دلداری که نمی‌خواهد باور کند که پسر او را رها کرده و رفته است. در فیلم دو پیرزن (اشرف سادات و احترام) می‌بینیم که هر دو نگران نوه‌هایشان هستند. یکی از این پیرزن‌ها (اشرف سادات) به‌خوبی دردها و عقده‌ی نوه‌اش (مریم) را می‌داند و حتی به پدر و مادر مریم نیز این هشدار را می‌دهد که کمی مهربانی، لطافت، عشق در خانواده کنار مسایل دیگر نیاز هر انسانی است اشرف سادات آنقدر نگران مریم نوه‌اش هست که کمکش می‌کند مواد مخدر بخرد و به دنبال او تا شمال کشور هم می‌رود. اشرف سادات پیرزنی است با ایمان، صبور، نگران، سخت‌کوش که منطقی فکر می‌کند و عجله نمی‌کند و نمی‌گذارد زندگیه لبه‌ی تیغ مریم متلاشی شود و دنبال راه توبه است. بازگشت.

از طرفی پیرزن دیگر فیلم (احترام) با اینکه به‌روی خود نمی‌آورد اما تمام فکر و ذکر و نگرانی‌اش نوه اش رضاست. پیرزن پولداری که احساس می‌کند همه به‌خاطر پول او را می‌خواهند که شاید هم درست باشد.

به همین خاطر قصد ندارد دیگر پولی به رضا بدهد اما می‌ترسد که همین نوه‌ای را هم که در کنارش مانده از دست بدهد به همین دلیل پولی را به نوه‌‌اش می‌دهد تا کاری راه بیندازد و سرمایه‌ای را ایجاد کند. همان پولی که مریم و جوان‌های مانند او را به منجلاب اعتیاد کشانده است. کنش‌ها و واکنش‌ها و روابط در فیلم به‌خوبی در می‌آید.‌ شخصیت‌های فیلم در حدِ خیلی خوبی دَر می‌آیند و شخصیت می‌شوند. مریم، اشرف سادات، احترام رضا، معمار، بردیا شخصیت‌هایی هستند که با قرار گرفتن در کنار تیپ‌هایي چون خانواده‌ی مریم، مواد فروش توی پارک، پسرهای جوان و عیاش، دوست‌های مریم، مواد فروش و شریک رضا، مامور قلابی رشد می‌کنند و جلو می‌روند و روند شخصیتی خود را تکامل می‌بخشند. در ساختار و فرم فیلم بازی‌های خوب تأثیر بسیار مثبتی دارند که می‌توان به بازی بسیار خوب و اُسکار پسندِ طناز طباطبایی (مریم) و بازی دلنشین خانم کبری حسن زاده (اشرف سادات) اشاره کرد.

دوربین رو‌دست فیلم از آن دست، دوربین رو‌دست‌های مبتذل و آزار‌دهنده نیست و با مخاطب شوخی نمی‌کند و اداهای اَلَکی شبه روشنفکرانه در نمی‌آورد. با اینکه استفاده از فلاش بَک‌ (flash back) ‌ایده‌ای است ریسک‌پذیر اما با خط‌روایی داستان تناسب دارد و خوب از آب در‌می‌آید. آهنگساز فیلم با اینکه کارش را بلد است اما سطح آهنگسازی‌اش از فرم فیلم پایین‌تر است.‌ در کل فیلم این جرأت را به ما می‌دهد که بگوییم مرهم یک سر و گردن از نمونه‌های مشابه‌اش‌ چون فیلم‌های جدایی نادر از سیمین، سعادت آباد، اسب حیوان نجیبی است، سیزده 59 و... که دغدغه‌ای این چنینی دارند بالاتر است. ‌در آخر هم توصیه می‌کنیم همه‌ی خانواده‌ها با حضور تمام اعضای خانواده فیلم را تماشا کنند.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692