مقاله «نقد به برخی از مترجمان» «مهدی عبدالله‌پور»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

abdolahpoor

این روزها کتاب‌های خارجی بسیاری ترجمه می‌شود تا از خواندن آن لذت ببریم و از نگرش و خط فکری نویسنده، با توجه شناخت زمان خودش، مطلع شویم و نکاتی بدرد بخور برای پیشبرد مراحل زندگیمان کار بگیریم. مترجمان مدت بسیاری صرف ترجمه کتابی می‌کنند که درحیطه تخصصشان است و به آن علاقه‌مند هستند. مترجمان خیلی اوقات آنگونه که باید، دیده نمی‌شوند واین موضوع بسیار ناراحت کننده است.

متاسفانه کسانی را می‌بینم، با گمان اینکه زبانی را آموختند پس دیگر مترجم هستند و می‌توانند کتاب‌ها را ترجمه کنند، دست به ترجمه کتاب می‌برند اما این گمان بسیار نادرست است.

مترجم کسی است که علاوه بر دانستن زبان خارجی یا معنی کردن متن خارجی، قواعد یا دستور زبان کشور خودش را هم می‌شناسد و آن قواعد را در مهندس‌سازی یا اسکلت‌بندی متن به کار می‌برد.

در نوشته زیر، گزینه‌هایی در ارتباط با اشتباهاتی است که بسیاری از مترجمان، آن‌ها را رعایت نمی‌کنند و این نکات است که مترجم بازاری را از مترجم تخصصی و حرفه‌ای متمایز می‌کند.

  1. خط فکری نویسنده: بسیار کتاب‌های ترجمه شده وجود دارد که مترجم خط و نگرش فکری نویسنده را متلاشی کرده و آنگونه که خودش خواسته، ترجمه کرده است. نویسنده خارجی با توجه به شناخت زمان خود داستانی به تحریر در می‌آورد که خواننده را با فضا زمان خود آشنا کند. این فضا می‌تواند از طریق رخ دادهای بیرونی باشد یا تخیل نویسنده. البته، هرکدام باشد مهم نیست زیرا تمام نوشته‌ها وابسته به فضا آن زمان بوده و خارج از آن نیست.

*مترجمان موظف هستند قبل از ترجمه کتابی، با خود نویسنده، فضا و جهان آن زمانی که نویسنده در آن می‌زیست، آشنایی کامل پیدا کند.

برای مثال، مترجمی که قصد ترجمه کتاب جنگ و صلح تولستوی را دارد، باید تمام جوامع این کتاب و نویسنده کتاب را بررسی کند و بداند نوشته‌های تولستوی بر چه محوری می‌چرخد؟ چه موضوعاتی را مطرح می‌کند؟ برای چه مطرح

می‌کند؟ خود تولستوی کجای این داستان قرار دارد؟ دنیای تولستوی چگونه بود؟ موقیت زندگی در آن دوران چگونه بود؟

خیلی گزینه‌های دیگر وجود دارد که مترجم باید با دانایی به این گزینه‌های مهم، آثار آن نویسنده را ترجمه کند.

بسیاری از مترجمان دیده می‌شوند که برای مثال، صبح از خواب بیدار می‌شوند و بدون شناخت قبلی از نویسنده، تصمیم می‌گیرند اثری را از آن نویسنده، ترجمه کنند که این غلط است و اشتباهیست که کتاب‌های معلول درونمایه‌ای را وارد بازار می‌کنند. معلول درومایه‌ای یعنی حرفی که نویسنده می‌خواهد بگوید آنگونه نیست که هست بلکه تلفیقی از درونمایه نویسنده و درونمایه مترجم است.

مترجمی را دیدم که می‌گفت از این قسمت فلان داستان فلان نویسنده خوشم نمی‌آید و می‌خواهم تغییرش بدهم. سرم سوت کشید و گفتم یعنی چی؟! مگه میشه؟!

خندید و گفت چرا نمیشه؟! مترجم به عنوان خالق دوم اثر، می‌تونه این کار رو کنه.

برایم بسیارعجیب بود که این مترجم با انجام چنین کاری، صرفاً چون از این قسمت متن خوشش نمی‌آید، بخشی از درونمایه و اطلاعات اثر را تغییر می‌دهد که بسیار کار اشتباهیست؛ اول نویسند را در ذهن مخاطب، بدجلوه می‌دهد و دوم اینکه خواننده دچار آشفتگی می‌شود.

مترجم باید بدون در نظر گرفتن سلیقه خود یا دیگران، فقط و فقط متن را بدون تغییرمحتوایی ترجمه کند.

  1. ویراستاری:

مبحث بعدی که بسیاری از مترجمان آن را رعایت نمی‌کنند، مبحث ویراستاری متن است.

مترجم علاوه بر ترجمه متن، موظف است متن را با توجه به دستور زبان فارسی که وابسته به فرهنگستان زبان فارسی است، ویراستاری کند.

کتاب‌هایی خواندم که مترجم فقط متن را ترجمه کرده اما متن پر از اشتباهات دستوری است.

مثال: «یا دنبال من میای ویا می‌زنمت!»

به مثال بالا توجه کنید. این جمله از لحاظ دستور زبان فارسی غلط این زیرا *ویا، در قواعد و دستور زبان انگلیسی وجود دارد

 

پس باید بعد از ترجمه، متن با توجه به دستور زبان فارسی ویراستاری کرد. صحیح متن بالا: «دنبال من میای یا می‌زنمت!»

بحث بعدی راجع به کلماتی است که به تیپ متن ترجمه شده نمی‌خورد و منسسوخ هستند.

مثلاً ما متنی با موضوع تاریخی ترجمه می‌کنیم پس زمان ترجمه باید از کلمات فارسی کهن یا تاریخی استفاده کنیم و از کلمات امروزی که با فضا متن تاریخی مرتبط نیست، خودداری کنیم.

مثلاً زمانی که مقاله‌ای با موضوع روانشناسی شخصیت، ترجمه می‌کنیم، باید کلمات و اصطلاحاتی را بنویسیم که با فضا مقاله روانشناسی شخصیت مرتبط باشد.

مثالی دیگر اینکه کلمه مهربای معنی‌های متفاوتی مثل: تولا، حفاوت، آزرم، خوش خلقی، شقفت، عاطوفت و… دارد اما هر کدام برای متنی مرتبط با فضا آن کلمه مناسب است. مثلاً امروزه در متن‌هایمان نمی‌نویسیم، حفاوت علی ستودنیست. چون کلمه حفاوت به فضا امروزی نمی‌خورد و نا مرتبط است.

  1. سبک نویسنده: بسیاری از نویسندگان، سبکی دارند و خوانندگان آن، با توجه به آن سبک او را می‌شناسد. مثلاً سعدی و شهریار، سبک متفاوت دارند و با خواندن یک بیت از شعر آن‌ها می‌توان تشخیص داد که این بیت از کیست.

*نویسندگان و شاعران خارجی هم سبکی دارند که مترجم باید با آگاهی از سبک نویسنده، متن را ترجمه کند و دلخواه خودش نباشد.

مثلاً نویسنده‌ای عادت دارد برخی قسمت‌های داستان را سیال ذهن تعریف کند یا شخصیت سیال ذهن داشته باشد، مترجم نباید متن سیال ذهن را مرتب و اتوکشیده بنویسد زیرا متن، سیال ذهن است و با این اقدام نادرست مترجم، دیگر سیال ذهنی وجود ندارد.

  1. شناخت سبک‌ها: این بحث را با مثالی توضیح می‌دهم: مترجمی تازه کار دیدم که قصد داشت دیالوگ‌های شخصیت داستانی را محاوره بنویسد، درصورتی که سبک نویسنده کلاسیک بود و یالوگ‌های سبک کلاسیک، کتابه است.

*کتابخوان‌ها جز بررسی نویسندگان خارجی، باید مترجمان را هم خوب بشناسند تا مترجم حرفه‌ای را از مترجم غیر حرفه‌ای تشخیص بدهند چراکه درانتخاب کتاب به آن‌ها کمک می‌کند.

کلام آخر اینکه مترجمان حرفه‌ای، دلسوز و کار بلد، کم نیستند و از این مقوله، مستثنا هستند.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مقاله «نقد به برخی از مترجمان» «مهدی عبدالله‌پور»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692