طنز نوعی آینه است که نظارهگران عموماً چهره کسی به جز خود را در آن تماشا میکنند و به همین دلیل است که در جهان ادبیات از آن زیاد استقبال میشود، زیرا کمتر کسی آن را برخورنده میداند. طنز همیشه به تفاوت میان وضعیت، چنان که هست و چنان که باید باشد بهشدت آگاه است.
طنزنویس غالباً در اقلیت است اما، در موقعیتی نیست که آشکارا مطرود باشد. برای اینکه موفق باشد، جامعه باید برای آرمانهای موردتأیید او احترامی هرچند ظاهری قائل باشد. اگر چنین شود، طنزنویس جایگاهی مییابد ظریفتر و بالقوه مؤثرتر از کسی که صرفاً نکوهندۀ پلیدیهاست.
شخصیتی که توانست این سبک ادبی را در ادبیات ارمنی، بعد از طنزنویس بزرگ هاکوپ بارونیان (این نویسنده در ماهنامه شماره 117 معرفی شده)، گستردهتر کند و افقهای جدیدی در این سبک بهوجود بیاورد و درهای پیشروی آن را بگشاید، یرواند اوتیان است؛ با آنکه اوتیان سبک طنزنویسی بارونیان را دنبال نکرد و در جملهبندیهای آثارش، از تأکیدها، تکرارها و اشارههای خاص بارونیان، پیروی نکرده ولی، بهطرز باور نکردنی توانست در ادبیات ارمنی جایگاه ویژهای، در حیطۀ تخصصی طنز رئالیسم_اومانیسم، برای خود به دست آورد. مانند بارونیان که به اعتقاداتش تا آخرین نفس در آثارش باور داشت پایبند ماند ولی، مانند او برای وفاداری به اعتقاداتش آزارهایی که به او تحمیل میشد، تحمل نکرد و در زندگی رنج نکشید؛ با این حال، این استعداد و توانایی را داشت که زندگی و مردم را بهطور وسیعتری بشناسد و از هنر طنز بهبهترین شکل استفاده کند تا شاید بتواند بدون هیچ توجهی، کاستیها و عادتهای غلط ملی و اجتماعی را برطرف کند. یرواند اوتیان نهتنها در گسترش هنر طنزنویسی در ادبیات ارمنی تأثیرگذار است بلکه توانسته در پالایش آن نیز سهم بسزایی داشته باشد.
باورش بر این استوار بود که: ارتباط میان اسطوره و واقعیت کاملاً شکننده است، چراکه اسطورهها بارها از حقایق تحریف شده متولد شدهاند و هرچه زمان میگذرد، بازگشت به حقیقت به همان اندازه دشوار میشود. او بیش از حد از حماقتها و شرارتهای همنوعانش آگاه بود و این آگاهی را نمیتوانست پنهان کند و بهعنوان طنزنویسی متبحر این ضعفها را با
بزرگنمایی چنان استادانه در آثارش بهتصویر میکشد که مخاطبانش را مجاب میکند تا با او همعقیده شوند و مانند واعظی میخواست تا خوانندهها را نسبت به امری که در اثرش اشاره شده، تشویق و متقاعد کند؛ اما، موقعیت اوتیان در قبال مخاطبانش سختتر و ظریفتر از واعظ بود؛ او بهعنوان طنزنویس مجبور بود و باید خوانندهها و اطرافیانش را دربارۀ رفتارها و انسانهایی که او آنها را بد میدانست، با خود همعقیده میساخت. او در نوشتهها و رفتار محتاط بود؛ اما از لحاظی هم آزادی فراوانی داشت؛ اوتیان مانند هر طنزنویس دیگری از نظر قالب در فشار و محدودیت نبود زیرا، تنوع طنز تقریباً بینهایت است.
یرواند اوتیان متولد 1869، از شخصیتهای برجستۀ طنز کلاسیک ادبیات ارمنی که آثار درخشانی در حیطۀ طنز سیاسیاجتماعی خلق کرده، در دورۀ ادبی خود توانسته، عمدتاً بهعنوان طنزنویس سیاسی عمل کند که با رنگهای اغراقآمیز و بیپروا، ترفندهای طنز و مضحک و سوءاستفاده از شوالیهسازی شخصیتهای سیاسی و فعالان حزبیاجتماعی با پنهانکاری در شخصیتسازی، آنها را توصیف کند. شخصیتهای آثارش بیشتر بهصورت تیپ (مدل) ظاهر میشوند؛ تیپی که از شرایط زمانه خود (بیشتر در راستای تیپهای انقلابی)، متولد و رشد کردهاند و جایگاه و مقام و منصب دور از توان و شایستگی حقیقی خود در اجتماع به دست آوردهاند و موردستایش و علاقه جامعۀ نادان و ناآگاهی است که آنها را تحتعنوان شایستهسالاری به آن جایگاه و حد رساندهاند؛ و بیداری در چنین جامعهای چنان دشوار است که اوتیان و امثال او برای پرداختن به این مهم اجتماعی، راهی جز طنز را نمیتوانستند انتخاب کنند.
با اغراق در شخصیتپردازی، استفاده از بزرگنمایی یا بالعکس کوچکنمایی در حین خلق شخصیتها در آثارش، ایجاد کنشهایی که مناسب و متناسب شخصیتها در عالم واقع نیست، خواننده را با بیتناسبی و تضاد در شخصیت، آشنا میکند. عادت نوشتاریاش هجونویسی برای شخصیتهایی در داستانهایش است که همیشه دچار خود بزرگبینی هستند، با خلق فضا و استفاده از تکنیک فضاسازی خاص خود، محیطِ حماسیِ مضحکی، برای شخصیتهایش پیش میآورد و آنها را در آن موقعیت دچار سردرگمی میکند که در عین حال، تلاش میکنند در آن موقعیت کنترل تمامی امور و شرایط را داشته باشند و در آن سردرگمی خود را نبازند. این شخصیتها که کاملاً اغراقآمیز خلق و توصیف شدهاند، باورپذیر و واقعی بهنظر میرسند اثربخشی خاص و منحصربهفرد خود را در داستان دارند؛ شخصیتهایی که مخاطب دشوار بتواند با آنها همذاتپنداری کند؛ در ساخت آنها مبالغه شده، مبالغهای که برای خواننده باورپذیر است، این شخصیت خیالی نیست. کنش و واکنش شخصیتهای داستانهای اوتیان، برعکس پیشبینی مخاطب حرکت میکنند و روایت داستان را پیش میبرند و در نهایت تعجب خواننده را برمیانگیزند و موجب خندۀ او را فراهم میکنند؛ با آنکه شاید بارها در نوشتههایش به رذالت آدمی با بیرحمی اشاره کرده؛ زیرا بهخوبی میداند که طنز انتقادی است علیه تمام اینها ولی، هنوز نویسندهای محبوب و آثارش تأثیرگذار است.
اوتیان آگاهی و تسلط کامل دارد که قرار دادن چنین شخصیتهایی در موقعیتهایی که در آن غرابت کلام و رفتار رخ میدهد تا چه اندازه در داستان تأثیرگذار خواهد بود؛ دانستن این امر و استفاده بهجا و شناخت و خلق موقعیت و شخصیت درست در روالی غیرمعمول اجتماعیسیاسی، اوتیان را جاودان کرد. در کارهای او مطمئنترین و بهترین لحن چه در روایتنویسی و چه در دیالوگنویسی دیده میشود که موجب ارزشمند شدن آثارش میشود. اوتیان عادت دارد بیشتر در حواشی امور بنویسد و نه در کانون و برحسب اتفاق مانند برخی طنزنویسان دیگر که شخصیتهای اصلی داستانشان را که عموماً قربانیِ عرف، فرهنگ، خواستۀ نابهجا و برخواسته از جهل و حماقت عمومی یا فردی هستند، در داستان رها نمیکند و آنها را زیر تازیانه کلام خود تنها نمیگذارد تا به خود بپیچد.
در نوشتههای اوتیان میتوان این مهم را درک کرد که نویسنده وظیفۀ خود میداند که خواننده را نسبت به ارزش یا مهمتر از این، به لزومِ کارش مجاب کند؛ به آنچه میگوید و در داستانهایش روایت میکند باور دارد و آثارش چنان قوی، جذاب، خواندنی است که مخاطب را قانع میکند به آنچه در داستان تعریف کرده، خود نیز باور دارد و به دنبال اصلاح یا پیروی از آن است. خواننده ممکن است از استعداد این طنزنویس بزرگ ارمنی لذت ببرد و امیدوار باشد که خود نویسنده هم تا آن اندازه از خلق آن لذت برده است، شاید هم بیشتر؛ اما، معمولاً اوتیان با پیش کشیدن موضوع اجتماعیسیاسی که میتواند معضلی برای جامعه باشد قصد و هدف جدیتر را با بیان کردنش، دنبال میکند.
یرواند اوتیان که سال 1926 درگذشت، دین خود را با نوشتن طنز اجتماعیسیاسی، تحتعنوان نویسنده به ملتش عطا کرد. زیرا ستمگران، وام دهندگان حریص، نیکوکاران ریاکار، اشرافزادگان دروغین، مقامداران بدطینت، مردم نادان و عوام بیخبر را در آثارش بهسخره گرفت و مردمش را دعوت به شناخت ذات حقیقی این دست از مردم کرد.؛ در آثارش میتوان حس آزادی، برابری، همبستگی ملی و میهنپرستی را لمس کرد. او بهعنوان طنزنویسی شایسته، زیرکانه توانست با تبحر، استعداد، شناخت و دید خوب از شرایط زمانه خود و البته مهارت هنراش مخاطب را دنبال خود کشاند.
یرواند اوتیان، طنزنویسی بزرگ و مترجمی مهم مسلط بر چند زبان که بیشتر کارهای لئو تولستوی، فئودور داستایفوسکی، ماکسیم گرکین، امیل زولا و مارک توان را ترجمه کرده، بیش از سیوپنج رمان و داستان کوتاه دارد که متاسفانه جز دهتای آنها، مابقی فراموش شدهاند. از این نویسنده کتابهای رفیق پانچونی، زن رئیس شورایمحله، سالهای نفرین شده توسط آندرانیک خچومیان به فارسی ترجمه شدهاند. ■