نقد رمان «سیاهاب» نویسنده «جین کرول اوتس»؛ «بهناز بدرزاده»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

behnaz badrzadeh

اگر نمی‌دانید که چرا "جین کرول اوتس" ستون ادبی عصر ماست پیداست که "سیاهاب" را نخوانده‌اید. این داستان مانند شعرِ جهان درون است. این کتاب افسانه‌ای مانند لجن‌زاری سیاه به وجودتان جاری می‌شود. رودخانه‌ای سرشار از جوهر که آغشته به روح است؛ سرریز می‌شود و مثل سیلی از صفحات کتاب به سراسر بدن‌تان، به ذهن و قلب‌تان می‌رسد و روح‌تان را با شعرهایی که غرق در لجنزاری سیاه به دنبال اکسیژن هستند؛ مماس می‌کند. 

کتاب با ترجمۀ عالی مهدی غبرایی توسط نشر افق ترجمه شده است.

تمام داستان در فصل اول و نهایتاً دوم روایت می‌شود اما رمان تا سی و دو فصل ادامه پیدا می‌کند. این هنر خانم اوتس است که با وجود این‌که گره داستانش در دو سه صفحۀ اول کتاب باز می‌شود اما روایت تا آخر داستان جذابیتش را حفظ می‌کند.

شیوۀ روایت متفاوت است. داستان از زبان سوم شخص روایت می‌شود اما بعضی از تحولات ذهنی شخصیت‌ها از زاویۀ دید اول شخص روایت می‌شود.

به همین علت گاهی در فصلی دو صفحه‌ای، چند بار زاویۀ دید تغییر می‌کند.

رمان سیاهاب داستان فرو رفتن یک سیاستمدار برجستۀ آمریکایی در گنداب زندگی سیاسی در آمریکاست. او مثل هر سیاستمدار خوبی سعی می‌کند که خودش را آرمانگرا نشان داده و به هوادارانش امید بدهد. اما پشت این شعارها و ماسکی که به چهره دارد به این شعارها بی‌اعتقاد است. البته خانم اوتس وارد عرصۀ سیاست نمی‌شود و فقط گوشه‌ای از زندگی غیر سیاسی سناتور را نشان می‌دهد. 

"سیاهاب" داستانی است که ایده‌اش به موازات داستان واقعی تصادف سناتور تد کندی شکل گرفته است. گرچه شخصیت‌ها متفاوت هستند. رمان نامزد جایزۀ ادبی پولیتزر شده و بازخورد مثبت منتقدان ادبی را داشته. 

داستان به شیوه‌ای جزئیات را بیان می‌کند که در هر فصل شناخت خواننده از دختر بیشتر می‌شود. شیوۀ روایت داستان به‌طریق موزاییکی است.

در میانۀ یک تابستان طولانی در جزیرۀ گریلینگ‌ِ مِین دختر بیست و شش ساله‌ای به‌نام کلی کلیهر برای تماشای جشن آتش‌بازی چهارم جولای به منزل دوستش بوفی می‌رود. او روزنامه‌نگاری آرمانگرا و لیبرال است که ویراستارش زمانی در کمپین بابی کندی کار می‌کرده. کلی در آن مهمانی با سناتور (توصیف ساختگی او در طول داستان و نامش که در انتها مشخص می‌شود چندان مانع خواننده از تصور تد کندی نمی‌شود.) ملاقات می‌کند که آن‌قدر از او بزرگ‌تر است که می‌تواند سن پدرش باشد. سناتور جفرسون، مردی است که از زمانی که کلی او را به عنوان موضوع پایان نامۀ ارشدش انتخاب کرد؛ می‌خواست با او ملاقات کند. 

او به‌نظر مردی سیاستمدار و جنگجو می‌آید که اشتیاقش برای بحث، زندگی و سیاست، روزنامه‌نگار جوان را به خودش جلب می‌کند. دختر به سناتور اجازه می‌دهد تا او را در قدم‌زدن کنار ساحل هدایت کند، او را ببوسد و به او پیشنهاد دهد که با کشتی از جزیره به هتلی که رزرو کرده بروند و آن‌جا شام بخورند. 

 کلی که شیفتۀ او شده مشتاقانه دعوتش را برای ترک مهمانی و رسیدن به کشتی آخر شب می‌پذیرد. کسانی که این واقعه را به یاد دارند می‌توانند سرنوشت نهایی کلی را پیش‌بینی کنند. اما مطمئناً نمی‌دانند که هنر داستان‌گویی خانم اوتس سرنوشت وحشتناکی را برای کلی که با کمربند قفل شدۀ صندلی‌اش داخل اتاق مرگی در لجن‌زار گرفتار شده؛ رقم زده است. 

قدرت خلاق عظیم خانم اوتس جریان درهم پیچیدۀ افکار، توهمات و خاطرات کلی را بیان می‌کند. کلی این دعوت را علیرغم تمایل دوست میزبانش قبول می‌کند. چون می‌خواهد خودش را اثبات کند و یک رویای عاشقانه را تحقق بخشد. اما این حرکت عجولانه منجر به یک تراژدی می‌شود.

خانم اوتس به شما این حس را می‌دهد که در این سواری بسیار ترسناک در کنار کلی و سناتور هستید. انگار مجبورید که سناتور مستی را تحمل کنید که برای رسیدن به کشتی از جادۀ آسفالته و اصلی منحرف و وارد تالاب سیاه و آلوده‌ای شده است. بعد از عبور ماشین از نرده‌های ریل برای خواننده و کلی مشخص می‌شود که سناتور خطری بسیار بزرگ و وحشتناک را برای کلی ایجاد خواهد کرد. 

وقایعی که با باقی ماندن کلی در ماشین اتفاق میفتد، "سیاهاب" را تبدیل به اثرِ شاخص و به‌یاد ماندنیِ یکی از شاخص‌ترین نویسندگان آمریکایی معاصر می‌کند. سناتور با شکستن شیشۀ پنجرۀ طرف خودش قصد خروج از ماشین را

 

دارد. کلی سعی می‌کند که پای او را بگیرد تا از کمربندی که در آن گیر کرده، نجاتش دهد اما او دستش را لگد زده و له می‌کند. سناتور از ماشین خارج می‌شود و فرار می‌کند و برای حفظ آبرویش درخواست کمک نمی‌کند. او فقط به فکر این است که آیندۀ سیاسی‌اش حفظ و نظر مردم به طرف او جلب شود. وقتی خودش را از تالاب نجات می‌دهد به فکر نجات کلی نیست بلکه می‌خواهد از آن‌حا فرار کند تا کسی او را با لباس گل‌آلود نبیند. او واقعه را کاملاً برعکس حتی برای نزدیک‌ترین دوستش روایت می‌کند.

روایتی که در آن کلی را مست نشان می‌دهد و با در اختیار گرفتن آنی فرمان ماشین باعث انحراف آن از جاده و سقوطش به تالاب می‌شود.

کلی که در تالاب سیاه و متعفن که هر لحظه ماشین در آن بیشتر فرو می‌رود؛ گیر افتاده، ابتدا منتظر بازگشت سناتور است که نجاتش بدهد اما به تدریج می‌فهمد که فرضش اشتباه است. از این‌جا تقریباً کاملاً از دیدگاه کلی، ما شاهد وحشت زده بودنش و انتظارش برای زنده ماندن هستیم. بارها و بارها و صفحه به صفحه ما به درونی‌ترین روحیاتش در حال مرگ، توهماتش و تلاش‌هایش برای فضای کوچک و گرانبهایِ هوای باقیمانده در داخل ماشین که به آرامی پر می‌شود، کشیده می‌شویم. ما هم در ماشین خردشده و بدن شکنندۀ کلر گرفتار می‌شویم. این دوره‌های ترسناک اگرچه در مواقعی بیش از حد طولانی می‌شوند با این وجود واقعاً فریبنده هستند. ترس، اضطراب و از دست دادن امید در طول این داستان قابل لمس‌اند و خواننده را درگیر این پرسش می‌کنند که واقعاً چه اتفاقی می‌افتد؟

 شیوۀ روایت داستان در بخش اعظمش به صورت اپیزودیک است. احتمالاً علاقه‌مندان به روان انسان از خواندن این داستان لذت خواهند برد. خانم اوتس، شما را در روایتی حساب شده به گذشته و حال کلی، ذهن و بدنش وارد می‌کند. ورود کلی به مهمانی شبیه کابوسی سورئال است.

 او تبدیل به نمادی از زنان روشن و شجاع و آسیب پذیری و رمانتیک می‌شود که جذب قدرت افراد فرمانده می‌شوند. کتاب آن‌قدر جذاب روایت شده که نمی‌توانید آن را زمین بگذارید. داستان بسیار دلخراش است و بعد از خواندنش دیگر نمی‌توانید به آن فکر نکنید.

جویس کارول اوتس، یکی از استادان مشهور داستان‌های آمریکایی، یک اثر جسورانه را نوشته است. "سیاهاب" عمیق‌ترین لایه‌های حقیقت بشری را آشکار می‌کند. 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

نقد رمان «سیاهاب» نویسنده «جین کرول اوتس»؛ «بهناز بدرزاده»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692