مقاله «تمثیل و افسانۀ تمثیلی از منظر داستانی» «صبا محمودوند»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

saba mahmoodvand

تمثیل[1] ارائه شخصیت، اندیشه یا واقعه است به صورتی که هم خودش را نشان بدهد و هم چیز دیگری را؛ از این رو، نویسنده، شخصیت‌ها و وقایع و صحنۀ داستان را طوری انتخاب می‌کند که بتواند منظور خود را که معمولاً عمیق‌تر از روایت ظاهری داستان است، به خواننده انتقال دهد. خصوصیت فنی تمثیل آن است که به کیفیت‌های انتزاعی شخصیت‌های انسانی بدهد. کتاب کلیله و دمنه نمونه‌هایی از آثار تمثیلی و رمان مزرعه حیوانات اثر جورج اورول، نویسنده انگلیسی، نمونه‌ای از آثار تمثیلی و نمادین محسوب می‌شوند.

افسانه تمثیلی[2]، اغلب قصه کوتاهی است درباره حیوانات که از آن با عنوان افسانه حیوانات[3] نیز یاد شده است. در افسانه تمثیلی گاهی انسان و اشیاء نیز شخصیت‌های اصلی هستند. افسانه تمثیلی به علت خصوصیت تمثیلی آن دارای دو سطح است؛ سطح حقیقی و سطح مجازی. در سطح حقیقی قصه درباره موضوعی نقل می‌شود و در سطح مجازی درونمایۀ قصه یا خصلت و سیرت شخصیت قصه اشاره به موضوع دیگری دارد. سطح حقیقی اغلب با حیوانات سر و کار دارد و در آنها حیوانات چون انسان رفتار می‌کنند و سخن می‌گویند و سطح مجازی همیشه جنبه‌ای از رفتار و کردار انسان را نشان می‌دهد؛ مثلاً قهرمانان به صورت حیواناتی با خصوصیات ممتاز و پسندیده یا شخصیت‌های شرور صفاتی ناپسند و نکوهیده ظاهر می‌شوند.[4]

کلیله و دمنه نمونۀ یک افسانۀ تمثیلی است که در اصل هندی بوده و برزویه حکیم ایرانی در زمان انوشیروان به پهلوی برگردانده، در دوره عباسیان، روزبه پسر دادویه (ابن مقفّع) آن را عربی کرده و در زمان بهرام‌شاه غزنوی (و در سال ۵۴۸) نصرالله منشی به فارسی ادبی نوشته است.[5]

در داستان‌های کلیله‌ودمنه هر یک از جانوران نمونۀ آشکاری به جای انسان هستند که برای یک زندگی بهتر می‌کوشند و پیکار می‌کنند و در این نمایش پر تلاش هر یک از بازیگران جنگل نقشی بازی می‌کنند؛ مثلاً شیر زورمندترین و آگاه‌ترین موجود جنگل است و با همه دادگری و ستمکاری و دانایی و توانایی و ناتوانی‌هایش نمونۀ استواری از رهبران و پادشاهان تاریخ بشر است یا روباه نمادی از انسان صاحب آز و طمعکار است.

به عنوان نمونه در یکی از داستان‌های کلیله و دمنه روباهی به درخت‌زاری می‌رود و طبلی می‌بیند که هرگاه باد می‌وزد شاخۀ درخت به طبل می‌خورد و صدایی بلند و ترسناک به گوش روباه می‌رسد، روباه هم در آرزوی گوشت بسیار آن را می‌درد و جز باد چیزی نمی‌یابد و پشیمان می‌شود.

ایزوپ (۶۲۰ - ۵۶۰ پیش از میلاد مسیح) نویسندۀ افسانه‌های تمثیلی است که اهل یونان باستان بوده و به نظر می‌رسد برده‌ای آزادشده از منطقۀ تریس1 بوده است، نام او از طریق سنت انتقال شفاهی به مجموعه‌ای از افسانه‌های حیوانات پیوسته است. این افسانه‌ها قسمتی از فرهنگ مشترک مردم هندو-اروپایی بوده است و شاید گسترده‌ترین مجموعۀ خواندنی از افسانه‌های تمثیلی را در دنیای ادبیات تشکیل می‌دهد. به عنوان نمونه در افسانۀ مورچه و ملخ از ایزوپ، مورچه شخصیت تمثیلی2 است که جانشین فکر و خلق‌وخو و صفتی شده است و داستان از این قرار است؛

در کشتزاری در یک روز تابستانی، ملخی از ته دل آواز می‌خواند و به مورچه‌ای که از آن جا می‌گذرد و خوشه‌ای ذرت را به زحمت حمل می‌کند می‌گوید: «چرا به جای این کار سخت و زحمت فراوان، نمی‌آیی با هم حرف بزنیم؟»

مورچه می‌گوید: «من برای زمستان غذا انبار می‌کنم و به تو هم توصیه می‌کنم همین کار را انجام دهی.»

ملخ می‌گوید: «چرا به خاطر زمستان خودمان را ناراحت کنیم؟ حالا ما غذای کافی داریم.»

اما هنگام زمستان ملخ هیچ غذایی نداشت و خودش را در شرایطی یافت که از گرسنگی در حال مرگ بود، در این حین، او مورچه‌ها را می‌دید که هر روز از انبارها ذرت و غلاتی را که در تابستان جمع‌آوری کرده بودند، توزیع می‌کردند. به این ترتیب، ملخ از مورچه این نکته را می‌آموزد که برای روز مبادا آماده باشد.

شخصیت تمثیلی مورچه در اینجا جانشین شخصیت آینده‌نگر و درستکار شده که زندگی سازمان‌یافته دارد و فعالیت صنعتگرانۀ او به زندگی‌اش سامان و نظم می‌دهد. در کتاب امثال سلیمان چنین آمده:

ای شخص کاهل نزد مورچه برو. و در راه‌های او تأمل کن و حکمت را بیاموز که خوراک خود را در تابستان مهیا می‌سازد و آذوقۀ خویش را در مراسم حصاد جمع می‌کند. (امثال ۸-۹: ۶)

البته شخصیت تمثیلی علاوه بر این که جانشین یک خصلت یا ویژگی می‌شود و نکاتی آموزنده را به تصویر می‌کشد، در بعضی دیگر جنبۀ کاریکاتوروار پیدا می‌کند، مانند شخصیت‌های رمان مزرعۀ حیوانات اثر معروف جورج اورول که هجوی داستانی بر انقلاب روسیه است.

گرچه بعضی از نویسندگان از به کاربردن تمثیل پرهیز می‌کنند، اما این چیزی از اهمیت آن نمی‌کاهد و جایگاه تمثیل را حتی در داستان‌های امروزی کمرنگ نمی‌کند، از جمله این نویسنده‌ها ماکس فریش است که می‌گوید: «من متوجه شدم که نباید چیزی یاد دهم بلکه فقط می‌خواهم نشان بدهم و به همین دلیل استفاده از افسانه‌های تمثیلی را متوقف کردم.»

در داستان‌های امروزی به طور کلی شخصیت‌های تمثیلی با شخصیت‌های نمادین اغلب با هم آمیخته‌اند و جدا کردن آنها از هم دشوار است.

تمثیل، مفاهیم و مقاصد اخلاقی از پیش شناخته‌شده را به اشخاص، اشیاء و حوادث و حیوانات منتقل می‌کند، در حالی که نماد تجسم احساسیِ هستی‌ها و ماهیت‌هایی است که قبلاً درک نشده باشد و جز به شکل نمادین خاصی هم قابل درک نباشد.

مثلاً در رمان کوتاه بوف کور، در بافت کلی می‌توان شخصیت‌های آن را تمثیلی خواند، اما هدایت هرجا که ضرورت داشته از نماد نیز استفاده کرده است، مثلاً مردی که با سایۀ خود حرف می‌زند و با رؤیاها و خیالات خود سرگرم است می‌تواند جنبۀ تمثیلی پیدا کند، همین‌طور موجود اثیری و زن لکاته و پیرمرد خنزر پنزری که هر کدام می‌تواند تمثیلی از شخصیت‌های واقعی باشد، اما از طرف دیگر این شخصیت‌ها نماد مفاهیم اخلاقی و کیفیت‌های روحی و روشنفکرانه خاصی نیز هستند و می‌توان آنها را به عنوان شخصیت‌های نمادین نیز فرض کرد.1

 

  1. Allegory
  2. Fable
  3. Beast Fable
  4. ادبیات داستانی، جمال میرصادقی، موسسۀ انتشارات سخن.
  5. کشمکش زندگی در جنگل کلیله و دمنه، دکتر بهروز ثروتیان، موسسۀ انتشارات ابتکار دانش

  

  1. Thrace
  2. allegorical Character
  3. عناصر داستان، جمال میرصادقی، مؤسسه انتشارات سخن

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مقاله «تمثیل و افسانۀ تمثیلی از منظر داستانی» «صبا محمودوند»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692