ترجمه در فرآیند ادبی جایگاه ویژهای دارد زیرا هر نوع ادبی به نوعی خاصی ترجمه وابسته است. از این رو، برای ترجمه ادبیات، از ترجمه ادبی استفاده شده که نوع خاصی از ترجمه است، زیرا انتقال دقیق محتوا و بازتاب دیدگاهها و احساسات نثر یا نکات ظریف شاعرانه نویسنده از طریق استفاده از زبان دیگر نیست.
هدف این مقاله تحلیل مشکلات اصلی ترجمه ادبی و راههای غلبه بر مترجم است.
این مقاله به برخی جنبههای زبانی ترجمه هنری به عنوان یک مکانیزم اساسی ارتباط بین فرهنگی میپردازد که فرهنگ مردم را به سوی خود میکشد و تقویت میکند.
واژگان کلیدی: ترجمه هنری، ارتباطات بین فرهنگی، فرهنگ مردم، کارکرد زیباییشناختی زبان 1.
در دنیای امروز همه به تبادل اطلاعات میپردازند. بشریت تلاش میکند تا توسعه خود را در یک جهت هدایت کند. به ویژه کشورهای شاد دستاوردهای خود را در زمینه هنر به نمایش میگذارند، هر چه موسیقی و نقاشی بیشتر هنری باشند، بیشتر از طریق دید و شنیدن، احساسات را تحتتاثیر قرار میدهند. ادبیات جایگاه ویژهای در میان هنرها دارد. گاهی اوقات اثر ادبی با موانع قابلتوجهی برای خواننده مواجه میشود اگر خواننده حامل سیستم زبانی دیگری نسبت به نویسنده اثر باشد. کمک به ترجمه، نوعی خلاقیت است که جایگاه ویژهای در ادبیات دارد. ترجمه به عنوان یک پدیده ادبی، پیشینهای طولانی دارد، اما ترجمه نوین به عنوان یک علم مستقل، عمدتاً در نیمه دوم قرن گذشته ظهور کرد، زیرا گسترش روابط بینالمللی پس از جنگ در همه حوزههای ارتباطات انسانی، موجب افزایش تقاضا برای ترجمه و مترجمان شد.
اوکراین با مشارکت گسترده و فعال ترجمه و تفسیر، برقراری و حفظ ارتباطات بینالمللی و روابط دوستانه با جهان خارج به طور کلی و نه فقط با کشورهایی که آن را به رسمیت شناختند را به طور موفقیتآمیز انجام داد؛ و متاسفانه این در مورد ترجمه ادبی صادق نیست. بحران اقتصادی و مالی که بلافاصله پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی رخ داد، مجبور به توقف یا کاهش تعداد نشریات و اکثر مراکز عمده انتشاراتی کشور شد. در نتیجه، ترجمه ادبی در انتشارات دولتی نیمه دوم قرن گذشته تقریباً در حالت رکود بود. این امر علیرغم مشارکت گسترده در فعالیتهای ترجمه افرادی مانند ام.لوکاس، ج.کوچور، آی.استشنکو، بوریستان، وای.لیزنیاک، ای.پرپاردیا، او. سینیک، و.شوکن با نام مستعار بود.
ترجمه ادبی یکی از جلوههای تصویری تعامل بین لفظی (و در نتیجه بین فرهنگی) است. در واقع، آن بخش عمدهای از فرآیند ادبی ملی است. ترجمه ادبی با نقش ارتباطی زبان و نقش زیباییشناختی آن سر و کار ندارد زیرا کلمه به عنوان «عنصر اصلی ادبیات» ظاهر میشود. این امر مستلزم تلاش و تحقیق ویژه مترجم شفاهی است. در اثر هنری، نه تنها وقایع خاصی به نمایش گذاشته میشود، بلکه دیدگاههای زیباییشناسی و فلسفی نویسنده آن، که یا یک سیستم منسجم هستند و یا مخلوطی از بخشهایی از نظریههای مختلف نمایش داده میشوند. مترجم، اگر ژرفنگر هم نباشد، باید حداقل برای انتقال دانش در فلسفه، زیباییشناسی، قومنگاری (که در برخی آثار جزییات زندگی روزمره قهرمانان را نشان میدهد)، جغرافیا، گیاهشناسی، ناوبری، نجوم، تاریخ، هنر و... شایسته باشد.
مشکل دیگر ترجمه ادبی نسبت متن نویسنده و متن مفسر است. در ترجمه ادبی، متن اخیر بسیار به متن اول نزدیک است. معیار مطابق یا متناوباً تفاوت هر دو زمینه معیاری از نسبت اعتبار دادهها و دادههای گرفتهشده از متون است. نویسنده به واقعیت و درک خود از کلماتی که به تصویر اختصاصداده شدهاند ادامه میدهد. به عبارت دیگر، اگر دادههای واقعی غالب باشند، در مورد کار نویسنده صحبت میشود. مترجم از متن موجود میرود و بازی در تخیل واقعیت از طریق «ثانویه» آن، به ادراک تجسم مجازی جدید، که در متن ترجمهشده مجسم شدهاست، اشاره میکند. به این معنی که اگر دادههای منشأ ادبی غالب باشند، آنگاه یک مفسر متن خواهد بود.
لازم به ذکر است که ترجمه ادبی نه تنها به دلیل عوامل عینی (قواعد ادبی تاریخی خاص و عرف قانونی) بلکه ذهنی (ترجمه شعر) نیز میباشد. هیچ ترجمهای نمیتواند کاملاً دقیق باشد، زیرا کل سیستم زبانی که ادبیات را در دادههای عینی خود دریافت میکند نمیتواند معنای اصل را به طور کامل منتقل کند، که به ناچار منجر به از دست دادن مقدار مشخصی از اطلاعات میشود.
در ترجمه ادبی به عوامل بالا شخصیت و مترجم بیشتری اضافه میشود که تا حدودی نویسنده اثر نیز هست. او میتواند عناصر محتوا را تولید کند، تمام ویژگیهای اصلی را انتقال دهد یا ندهد. هر عنصر زبانی با استفاده از انواع ارتباطات تداعیگر، بر تفکر خلاق سخنرانان تأثیر میگذارد و در ذهن او تصاویر خاصی ایجاد میکند. منطقی است که در طول ترجمه اثر به زبان دیگر، به دلیل تفاوتهای زبانی، این تداعی تا حد زیادی از بین میرود. برای اینکه کار ارزش خود را در محیط زبان جدید از دست ندهد، مترجم باید وظایف نویسنده را به عهده بگیرد و حتی تا حدی فرآیند خلاقانه ایجاد آن را تکرار کند، کاری که پر از پیوندهای تداعیکننده جدید است که باعث میشود تصاویر جدیدی خاص یک رسانه زبانی خاص باشند.
یکی دیگر از مشکلات ترجمه ادبی، مسئله دقت و وفاداری است که به ویژه در شعر قابلتوجه است. مترجم، پیش از ترجمه نثر، با مشکل عدم تطابق در مفهوم معنایی و بیان سبکی کلمات و عبارات زبانهای مختلف مواجه میشود. اما در نثر کلمه در درجه اول مفهوم معنایی دارد و بیان لحن سبکی است، اما در شعر این کلمه در یک سری از آثار شاعرانه موزون است، و این امر منجر به تغییراتی در کیفیت او میشود. تلاش برای بازی در کار شاعرانه همه عناصر منجر به از دست دادن هماهنگی کار میشود، بنابراین باید مشخص کنید که کدام عناصر در این کار اصلی هستند و آنها را با دقت ممکن نمایش دهید، و نه پرداخت و توجه ناچیز به دیگر عناصر. به گفته محققان، ترجمه باید شبیه به اشعار اصلی باشد و یکی از عناصر دقت یا وفاداری است، اما از طریق منشور زبان میزبان باید به روشنی روح ملی و فرم اصلی ملی و سبک فردی شاعر را احساس کرد. مترجم شعر با هر ترجمه جدید باید به خوانندگان خود تصاویر نو، اشکال جدید، سبکهای جدید ارائه دهد، سبک شخصی او باید قابلتشخیص باشد.
ماهیت ترجمه ادبی دو سویه است: از یک طرف محصول ارتباط متقابل است، در حالی که آن را تا حد زیادی تعیین، و تعریف میکند. به طور سنتی اعتقاد بر این بود که کارکرد اصلی ترجمه آموزشی است، از آنجاییکه تئوری ترجمه ادبی متناسب با فرآیند ادبی ملی و یا درک آن بیش از یک جانبه است. اما اکنون ترجمه دو کارکرد اصلی دارد: آموزنده و خلاق. بنابراین، ترجمه ادبی به معنی بازی کردن با ویژگیهای زبان بومی با متن ادبی در یک وحدت دیالکتیکی از محتوا و صورت است، و یکی از عناصر مهم ادبیات ادراک در زبان خارجی است. در برخی مواقع به خصوص، کارکرد ترجمههای ادبی خلاق فعال عمل میکنند. این در یک جامعه ادبی نزدیک است، که دو یا چند ادبیات را تشکیل میدهد، و در داخل آن یک دوزبانهگی جزیی یا کامل به کار میافتد. بنابراین، به دلیل تمایل به بهروزرسانی ارزشهای هنری اصلی در ادبیات تاریخی و ادبی سیستم میزبان، یک مفسر نگرش مشارکتی اصلی وجود دارد. با فروکش کردن تابع اطلاعات به پسزمینه، و مکان اول دو بعدی، دوبرابر است، که از اصل پذیرش غنیتری برخوردار است. کار اصلی و ترجمه آن به عنوان دو اثر مختلف تلقی میشوند. نتیجه حاصل یک ویرایش دو زبانه ادراکی است که به خوانندگان امکان مقایسه کاملتر متن اصلی و ترجمه، ردیابی و احتمالاً تحلیل مترجم شغل را میدهد که این کار را از نقطهنظر دقت و وفاداری ارزیابی میکند، استفاده از تکنیکهای هنری و ابزارها، شباهتها و تفاوتهای بین متن اصلی و ترجمه. این نشریات معمولاً برای خوانندگان دو زبانه طراحی میشوند و به او پیشنهاد میکنند که یک شریک یا حتی موضعی تا حدودی خلاقانه در متن اصلی و نویسنده آن داشته باشد. بنابراین، مترجم تنها نباید مطلع باشد و به همان بسنده کند، حداقل برای دانش ترجمه، بلکه باید به طور غریزی متن و بهترین کلمات ترجمه، عبارات یا جملات را احساس میکند. برای او توانایی مشخص کردن این که چه عناصری در کار او اصلی هستند و تلاش میکنند تا آنها را با دقت ممکن به نمایش بگذارند لازم است؛ در حالی که سبک فردی نویسنده را حفظ کرده و در برخی موقعیتها عملکرد ترجمه ادبی خلاق را فعال میکنند.
نتیجهگیریها و توصیههایی برای تحقیقات بیشتر.
متن هنری وسیلهای برای برقراری ارتباط است، پایه و اساس گفتگوی درون اجتماعی بین نسلهای مختلف یک جامعه زبانی است، زیرا دانش را جمع میکند که وراثت میراث فرهنگی آن را تعیین میکند. تغییرات در ساختار دانش اجتماعی نیز در متون، ثبت شده و در ارتباط است که حفظ سنتهای زبانی و فرهنگی گویشوران مادری را ترویج میدهد. مشکل درک کافی از محتوای متن توسط خواننده هر نسل، مرتبط و مهم است که سخنرانان، نه تنها مدرن، بلکه در گذشته دور با متون کدگذاری شده در زبان و اطلاعات زیباییشناختی، ایجاد و تفسیر
میکنند. آنها را میتوان به عنوان عناصر دیگری، پیش از این، فرهنگ، با توجه به نویسندگان این آثار از دیگر اعضای جامعه دانست که نسل کنونی گویشوران بومی را به خود اختصاص داده است. ارتباط، که شامل این متون است یک مورد خاص از گفتگوی بین فرهنگی و همزمان درون اجتماعی است. عمق نفوذ در فرایندهای ادبی تاریخی، امکان تجدید نظر در آثار کلاسیک ادبیات جهان و اوکراین را فراهم میسازد. هنر ترجمه، واسطهای مهم در تعامل فرهنگها بوده و هست. ترجمه ادبی، ارتباط متقابل ادبیات اوکراینی و ادبیات دیگر جهان را گسترش میدهد.
در نتیجه، هرچه بیشتر به اوکراینی (زبان کشور نویسنده مقاله) ترجمه شود، فرهنگ ما غنیتر میشود.
همانطور که میدانید، پخش جامع همه ثروت کلامی متن اصلی با زبان معادلهای واژگانی مستقیم گیرنده برای هدف ترجمه شدنی است. اما میتواند و باید به محتوای انتقال کافی در مجسم کردن تصاویر، و حفظ درست ژانر و سبک و ویژگیهای ساختاری و ترکیب اصلی آن دست یابد.
از آنجاکه متن ترجمهشده بیشتر جنبه سبکشناسی معنایی دارد، پس به این نتیجه میرسد که مطالعه علمی ترجمه صرفاً ادبی یا زبانی نیست. این ارتباط نزدیک به سبکشناسی تطبیقی دو زبان است و شامل تحلیل ترجمه است که عمدتاً بر اساس مبانی نظری زبانشناسی ارتباطی مدرن است. هر جامعهی قومی-زبانی به دنبال درمان خاصی برای مراحل مختلف «خود» و «ادبیات جهان» است که روابط خاصی با دیگر ملتها دارد، به این دلیل که تاریخ ترجمه در هر یک از آنها به وجود آمدهاست. با این حال، نقطه مشترک نقش ترجمه را به عنوان ابزار موثری برای ارتباط متقابل زبانی و ارتباط متقابل فرهنگی ایفا میکند، که نه تنها شکوفایی فزاینده زبانها و فرهنگهای ملی بلکه توسعه کلی تمدن بشری را ترویج میدهد. ■