«نادا» یک کلمه اسپانیایی و پرتغالی به معنی «هیچ» است که در انگلیسی با همان معنی استفاده میشود. مفهوم «نادا» یکی از مضامین اصلی رمان «وداع با اسلحه»، اثر همینگوی است. در این رمان «نادا» نماد تاریکی یا مرگ است. به عبارت دیگر، مرگ یا تاریکی حاکی از نابودی کامل بدبینی است.
قهرمانان کد همینگوی تلاش میکنند تا از این «نادا» یا بدبینی در حال زوال اجتناب کنند. قهرمان همینگوی یک مرد بیقرار است، از شب خوشش نمیآید، اغلب در طول روز میخوابد و در طول شب بیدار میماند. تاریکی شب نمایانگر پوچی است، وضعی که وقتی انسان مرده باشد، همه چیز در فراموشی مطلق محو خواهد شد. باید از تاریکی و خواب اجتناب کرد، زیرا در این شرایط، پوچی (نادا) وجود دارد. گفتمان همینگوی درباره «نادا» روش او برای کشف جنبه تاریک نفس معنوی است.
در وداع با اسلحه، فردریک هِنری قهرمان کد همینگوی است که تصاویر مشخصی را نشان میدهد که اغلب با مفهوم قهرمان کد در ارتباط هستند. اعمال او اغلب با حرکات یا عملکردهای خاصی مشخص میشوند. فردریک هِنری را اغلب مرد بیقرار مینامند. تمام شب را بیدار میماند تا با کاترین بارکلی، که در شیفت شب کار میکند باشد.
مفهوم «نادا» از ابتدا بخشی از زندگی هِنری بود. هِنری شبها بیدار میماند، زیرا شب نمایش شیطانی و مرگ را به او مینمایاند. اگر خوابش نمیبرد، نمیتواند با آن کنار بیاید. هِنری همچنین در طول شبهایی که در «آسپدیل ماگیوری» به سر میبرد با کاترین همراه بود. از نظر هِنری، تقریباً هیچ شبی با دیگر شبها فرقی نداشت، مگر اینکه با کاترین به زمان بهتری مبدل شود. کاترین که در حال حاضر یک قهرمان کد است، ارزشهایی دارد که از هنری در بیمارستان فراتر میرود.
در طول روز، هنری میخوابد، اما کاترین باید کار کند؛ بنابراین شبها به دیدنش نمیآید. هنری شبها تنها بیدار میماند. همچنین او از کاترین نمیخواهد که با او بماند در نتیجه تمایلات خود بر عشقبازی با او را کنترل میکند. از این نقطه در کتاب، هِنری به خود میپردازد. در آن شبهایی که با هم بودند عشقبازی میکردند و حرف میزدند. هنگامیکه نخستین بار کاترین را دید، به جای فاحشههای گوریزیا، در پی لذتجویی از او بود. او هرگز تصور نمیکرد که مدتی بعد عاشق او میشود. ضمناً، هنگامیکه در جریان نبرد با مانرا، گاووزی و پاسینی بود، شروع به خوردن غذا کرد. هِنری از غذایی که میخورد، عشقبازی که میکند و شرابی که هر وقت بخواهد مینوشد لذت میبرد؛ همانطور که یک قهرمان کد دوست دارد. هِنری در زندگی خود وفاداریاش را نسبت به افراد و گروههای کوچک نشان داد، و در پایان رمان، در زیر فشار، ظرافت خود را نمایاند.
اگر هِنری را با قهرمان کد دیگری در اثر «گوشۀ دنج و پرنور» همینگوی مقایسه کنیم، مفهوم «نادا» همینگوی بهتر درک خواهد شد. این قهرمان یک پیرمرد تنها است. پیرمرد کمشنوایی مشتری شبانه کافه کوچکی است که در آن، از رها ساختن خود با خوردن الکل لذت میبرد و سعی میکند با تنهایی و انزوای خود کنار بیاید. شبها خیلی تنها است چون همسری ندارد. برادرزادهاش، کسی که او را طرد کرده بود، پس از اینکه او در یاس و ناامیدی سعی بر خودکشی داشت، تنها کسی است که در زندگیاش به او اهمیت میدهد. پیرمرد پس از درک این که زندگی برایش هیچ مفهومی ندارد، از محیط کافه لذت میبرد، زیرا میتواند نزدیک دو پیشخدمت باشد که اساساً او را تنها میگذارند تا با وقار مست کرده و فراموش کند که دارد از پیری میمیرد. مرد مسن نیهیلیست، که در ولع کافه روشن و نعلبکیهای کنیاک خود است، با وجود اینکه میداند زندگیاش در این دنیا هیچ معنایی ندارد، موفق میشود مانند یک قهرمان کد واقعی، تحت فشار ظاهر شود و زیبایی خود را نشان دهد، و به زودی میمیرد.
به این ترتیب، همینگوی از طریق هِنری - یک مرد بیقرار - مفهوم «نادا» را گسترش میدهد. منظور از بیقراری این است که او اغلب شبها بیدار میماند و تمام روز را میخوابد. دلیل این امر آن است که برای هِنری، خواب نوعی معدوم ساختن آگاهی است. شب، زمان سختی برای هِنری است؛ زیرا خود شب دلالت بر تاریکی مطلق دارد، یا نماد تاریکی مطلقیست که بشر پس از مرگ باید با آن روبرو شود. بنابراین، هِنری از شب اجتناب میکند. این زمانی خواهد بود که او مشروب خواهد نوشید. این زمانی خواهد بود که او در نوشیدن افراط خواهد کرد یا بیدار خواهد ماند. در بسیاری از رمانها او شب را به عشقبازی با کسی میگذراند و فقط در سپیدهدم میخواهد که بخوابد. ■
ترجمه از سایت
www.literary-articles.com/search/label/A%20Farewell%20to%20Arms