«سید قاسم ارژنگ» شاعر و پژوهشگر صحنه ای: «لکی»، زبان شعر و موسیقی است

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

«سید قاسم ارژنگ» شاعر و پژوهشگر صحنه ای:«لکی»، زبان شعر و موسیقی است

«سید قاسم ارژنگ»شاعر و پژوهش گر می گوید:زبان مردم لک، قابلیت یک زبان به طور کامل دارد و این نشان از ثروتمند بودن مردم زاگرس نشین است که چه قدر گویش توان مند و چه قدر واژه در بین گویشوران سرزمین ماد وجود داشته و دارد. قطعاً روزی به دریا می پیوندد یعنی زبان معیار ولی اکنون زبان شناسان لک که در اصل شاخه ای از کرمانج است جزو شاخه های کورد باشور (جنوب) قلمداد کرده اند.

مرتضی حاتمی:

آشنایی ام با جناب «سید قاسم ارژنگ» به سال1370 می رسد. البته این سابقه به ده ها سال قبل تر هم می رسد!سال هایی که در تب و تاب راه اندازی نخستین انجمن ادبی شهر«صحنه» با همراهی زنده یاد استاد: سیدامرالله شاه ابراهیمی، امین گُجری (شاهو)، سید حجاب الدین الهامی، سیدقاسم ارژنگ،کرمعلی قربانی، حسن نجار، سید (؟) شاه ابراهیمی، تلاش هایی انجام دادیم که در مرحله ی اول انجمن ادبی به بار نشست و البته بعد دولت مستعجل شد و فضای تنگ و بسته فرهنگی و اجتماعی آن ایام برخی مشکلات را به دنبال داشت و امکان ادامه میسر نشد.

چند سال بعد دوستان دیگر تلاش هایی مقدور انجام دادند و جلساتی در کتابخانه عمومی برگزارکردند که بررسی و تحلیل آن در این مقال نیست.

مدتی بعد با دوستان نویسنده و شاعر بدون انجمن ادبی در (دربند) (محلی تاریخی و طبیعی در شمال شهر صحنه)و گاه در قهوه خانه ی زنده یاد (بهروز شوشتریِ صحنه) دور هم جمع می شدیم و شعر می خواندیم و داستان می شنیدم و هم زمان، با جدیت، آثارمان را بدون ملاحظه و رک و بی پرده و عریان و فارغ از نان قرض دادن های مرسوم،نقد و بررسی می کردیم.

می توان گفت که شروع جدی ادبیات معاصر شهرستان صحنه در همین دهه ی هفتاد بود که بعدها شاعران و نویسندگانی هم چون:«فریادشیری،حسن نجار،سید قاسم ارژنگ،مرتضی حاتمی،عباس چمچمالی و...»بالیدند و برخاستند و در فضای ادبیات معاصر در دو زبان کردی و فارسی تلاش های شان، ماندگار و خواندنی شد و البته برخی از دوستان هم از جاده ی ادبیات خارج شدند و پیشه ی نان و آبدارتری برگزیدند! بعدها در دهه ی هشتاد شاعران جوان و نویسندگان تازه، آمده اند و تلاش های خوب و ارزش مندی از خود نشان دادند و هنوز جریان ادبیات در این شهر نفس می کشد و حرکت می کند.

اما پای ثابت و از ستون های ادبی، «سیدقاسم ارژنگ» بود که هماره نقشی مؤثر در جریان سازی برنامه ها، هدایت و تغییر و ... داشت.شعر او، شعر اعتراض بود وگاه اعتراض هایی هم در انجمن به دنبال داشت. اما او بر همین منوال استوار بود و می نوشت و می سرود و احترام می گذاشت.

سیدقاسم ارژنگ، از سادات مشعشعی، متولد سال ۱۳۴۲در شهر (صحنه) است. با چاپ نخستین شعرهایش در سال ۱۳۶۱ پا به عرصه‌ی شاعری گذاشت. او سرودن را در دو زبان کردی و فارسی به صورت جدی دنبال کرد.در شعر فارسی پیرو شاعران مدرن شعر معاصر ایران از جمله:منوچهر آتشی، مهدی اخوان ثالث،احمدشاملو و سهراب سپهری و فروغ فرخزاد و... است و در شعر کردی متأثر از آثار شاعران بزرگ کرد چون:عبدالله گوران، رفیق صابر،عبدالله پشیو، شیرکو بی‌کس،جلال ملکشاه و شریف و ...

سیدقاسم، تلاش هایی ارزنده و ثأثیرگذار و تخصصی در حوزه ی شعر«لکی»داشته و با انتشار مجموعه شعرهای لکی، حضور در نشست ها و جریان های ادبی به بررسی معرفی آسیب شناسی این بخش از ادبیات کردی پرداخته و گام هایی مهم در این راستا برداشته است. علاوه برچاپ اشعار متعدد در مجلات و نشریات ملی و محلی، مجموعه شعر فارسی«عریان‌تر از شنزارها»در چاپ شده در سال ۱۳۸۹در جشنواره‌های ادبی متعددی شرکت کرده و جوایز و نشان‌هایی هم دریافت کرده که از آن جمله شرکت در جشن واره‌ی ادبی«گلاویژ» در سال ۲۰۰۷ میلادی (سلیمانیه)

جهت آشنایی مخاطبان و علاقه مندان به گویش لکی، گفت و گویی مکتوب با او انجام داده ام که در ادامه می خوانید.

***

لطفاَ از «سیدقاسم ارژنگ» بگویید.

در لحظه حضور دارد .یاد گرفته که خوب ببیند و به گاه گفتن به عمق نظر داشته باشد . از ژرفنای دیروز و حرکت های نو به نو امروز و در خود غوطه زدن تا به آفرینش هنری رسیدن . گاهی فکر می کند زبانش امکان سرودن و سرایش است.زیبای هنرش در لحظه ها پررنگ حضور داشتن است .قاسم ارژنگ مثل هر انسانی که به رسالت خود و به جهان پیرامونش می اندیشد با زبان بوم خود ، انسان را می سراید و زیبایی انسان این است که او جستجو گر است و بی خواب گاهی فکر می کند برای دریافتن و رسیدن عمر انسان نا چیز است .

قابلیت ها وپتانسیل های آثارادبیات لکی راچه گونه ارزیابی و تحلیل می کنید؟

لک و شاید به تر است که بگویم قوم کاسی از پیشنه حکومتی برخوردار است و در زمان اتحادیه ماد به رهبری فرزانه ی بزرگ (دیاکو) با اقوام گوتی و لولوبی متحدانه در برابر آشور جنگیده و در منطقه مایه شت (ماهیدشت)کرماشان به پیشواز دیاکو رفته و از اتحادیه ماد پاسداری نموده و یادگار این پیروزی جشن نوروز است. آیین مردم لک، مهر و پیرو عنصر راستی و درستی بوده و معروف به دوره راستی یا راستان بوده که با مردم هندو اشتراکاتی داشته اند. حتی آثار این شیوه ی باستانی در دلفان به نام کوه (میراووکوو) مهراب کوه است و میهراو، نام مردانه که به اشتباه توسط افراد سجل احوال این نام را مراد نوشته اند. در حالی که نام مراد به آیین تصوف بر می گردد و قدمت زیادی را ندارد.

بیشتر روابط مراد و مریدی که در ایام صفوی وارد منطقه شده از جمله حمله شاه عباس به مردم چگینی و کویه شت (کوه دشت) و تسویه با آیین پدران و فلاکت های فرهنگی و ایجاد انقطاع فرهنگی. شاه عباس، کنده درختی را می آورده هر کس بر باور خود ایستادگی کرده، گردن او را با شمشیر در انظار مردم می زده است، که هنوز وارثان این فاجعه، خون قی می کنند و من شاهد بازگو کردن این خاطره ی تلخ بوده و دوستانی از مردم چگینی هستند که از پدرانش به طور شفاهی این جنایت را با تمام اندوه جانکاه شنیده اند و اشک بر برگ های تاریخ می ریزند.

لک ها سه هزار سال پیش از ورود قوم آریایی در زاگرس حضور داشته و بومیان این خاک و در حال حاضر بالغ بر یک میلیون جمعیت دارند و این آمار کمی نیست. شاید آمار کم تری داده ام به هر حال هنرمندان به کیفیت می اندیشند نه کمیت. اما در آثار قدما و بزرگان ادبیات و شعر لکی به طور مختصر نظر داشته باشیم، بی گمان با بزرگانی چون: باباطاهر و شاه خوه شین و بابابزرگ و کاکا ردا و فاطمه له ره و ریحانه و بسیاری دیگر روبه رو می شویم.حوزه آنها خرم آباد و همدان و بخش بزرگی از منطقه گوران بوده و به قول امروزی ها انجمن های آنها یافته کوه و مدبه و مغار.

گروین که باباطاهر بیشتر در آنجا زیسته (نهاوند و پاتوق و جای گاه آنها سِراو گاماسی آو و بلوران و حتی شاهو پالنگان) بوده است. با این وصف زبان لکی کارنامه هنری و فکری خوبی در پوشه و بایگانی خود دارد .اگر آثار این بزرگان در دانشگاه ها و مدارس تدریس و یا مثل بزرگان شعر و ادبیات پارسی چاپ می شد، بی گمان اکنون با این تنگنا و کمی مخاطب و نبود آگاهی از بزرگان ادبیات ملی و منطقه ای روبرو نمی شدیم. زبان لکی زبان شعر و موسیقی است زیرا لک ها موسیقی خود با اشتراک با سایر گویشوران کورد داراست . شاید در جریان باشید زمانی که با هفته نامه «سیروان» [چاپ سنندج] همکاری می کردم، مقاله ای تحت عنوان (نهصده شاه خوه شین یا سمفونی لک) به چاپ رساندم.ملتی که سمفونی و هم نوازی داشته باشد، بی گمان روانی شاعران و مترقیانه داراست و این پیشنه به ما می گوید که زبان لک قابلیت ها و پتانسیل هایی پر توان دارد.

بخش عمده ی آثار این ملت به طور شفاهی است، زیرا مردم لک زبان امکان چاپ آثار را نداشته اند و تمام حوادث و حتی نسب و شجره ی خود را سینه به سینه گفته و از بردارند. اما این آثار اگر مکتوب نشود با توجه به اینکه زمان زمان سرعت است متحملاً از بین خواهد رفت.در بین این مردم شعر با موسقی تلفیق دارد و موسیقی بی کلام لکی از جمله چَمَری که آهنگ حماسه و آگاهی و بیداری بوده که منبعد فقط شکل سوگ آن قوی تر گردیده ساز و دهل برای بیداری بامدادان و شامگاهان بوده که در آیین «یارسان» نیز ابتدا با کلام بوده و می خواندند: «سحر سحرن جمال یارن» (سحر است طلوع جمال خداوند است (یار) خداوند و آفتاب به باور مردم لک نمادی از خداوند است و ریشه در اندیشه میتره و میترا داشته که منبعد پس از سال ها سکوت مجدداً با اندیشه شهیدان بزرگ: شهاب الدین و عین القضات و(اشراقیون) به دامن مادر اصلی خود یعنی قوم کاسیان باز گشت نموده است.

در این جا بد نیست سازهای لکی را معرفی کنم: تنبور، موکش (کمانچه)، دوزله و نی، سورنا، دهل،دنبک، تار، بربت که ساز کمانچه و تنبور به ساز خوه شین و تنبور و تار ساز باباطاهر و کمانچه ساز بابا بزرگ و بربت(بربط)(عود) و دف و تنبور ساز فاطمه و ریحان که اوج موسیقی لک، در سده ی پنج هجری بوده به رهبری خوه شین و شعر دوله تی (دو بیتی)و سه له تی در دفاتر این بزرگان دیده می شود. چه در دفاتر خطی و چه در نامه ی «سرانجام» که معروف به دوره «خوه شین» است . جالب این جاست در ادبیات فارسی سه له تی نبوده که بعدها توسط شاعر ملی فارسی خراسانی (مهدی اخوان ثالث) بازسرایی شده است که اخوان نام آنها را نو خسروانی گذاشت. ولی سه له تی، به طور مکتوب در بین شاعران و سرایندگان لک بسیار وبسیار است.

لطفاً از ادبیات لکی تاریخچه، قالب های ادبی،ساختار و هر آن چه که موجب معرفی آن به مخاطب می شود، بیان نمایید.

هنرمردم لک ، شامل شعر و داستان و نقاشی و آواز ، موسیقی، سنگ نویسی و جمع سرایی در مراسم چل سروو معروف ترین کار فال چل سرو است این نوع مشاعره نشان از قدرت و حضور ذهن مردم لک است .پاچا (قصه) و شعر اعم از بیت و دوبیتی و مثنوی و غزل و قصیده بوده و بد نیست که اشاره کنم بنده در سال 1361 سرایش شعر نو لکی را شروع کردم و سال هاست برای تثبیت این قالب شعری در مجلات و نشریات استان های :کرماشان و کردستان چه در انجمن ها و نشست های متعدد اعم از نخستین کنگره شعر نو کوردی ایران در سال 1379 دانشگاه شهیدبهشتی و در فستیوال گلاویژ و... تلاش هایی مستمر داشته ام.قطعاً مردم کورد و به ویژه مردم لک زبان و ذهنی موسیقیایی و موزن دارد. بنابراین اشعار هجایی موفقیت عام داشته مثل شعرهای کیومرث امیری[کله جوبی]( لک امیر).اما شعر نو ومدرن با تمام قاب هایش، مخاطب خاص دارد.

مؤلفه های محتوایی و قالبی در ادبیات لکی چیست؟

مؤلفه های ادبیات لکی،دانش و حکمت وآیین و طبیعت و کار. آزادی و حقیقت و عشق و سوگ ومویه می توان اشاره کرد. برای نمونه شعرهای دوره ی خوه شین و بابای همدان(باباطاهر)که سرشار ازپند و حکمت و اخلاق است. البته شعر اعتراض و طنز نیز در تمامی ادوار به طور محسوس قابل رؤیت است. این بزرگان معاصر خیام و فرودوسی بوده اند، اما دریغا آثار مکتوب ملت زاگرس دچار کتاب سوزی های بیشتر شده است. حتی در قرن دوم هجری یاران بابابهلول مثل بابارجب و بابا لوره به طور قطع از تبارشناسی و آیین باستان از مهر و زرتشت و اهریمن و اهورا و زروان گفته اند.از آن دوره تنها 12 دوبیتی به یادگار مانده است سخنان و کلام آنها به طور موجز و چون گوهر دست به دست وسینه سینه می چرخد و همیشه طراوت خود دارند .

البته بنده تصورم این که مردم لک زبان و بخشی از گوران بر آیین میترا بوده اند. مهر دینان بیشتر درون را آراسته کرده و سخن کم گفته اند. حدس می زنم دوبیتی سرایی و کم گویی، ریشه در باور آنها دارد. دوو له تی ( دوبیتی) و سه له تی یعنی (سه بیتی) در اوستا و زند و پا زند ساسانیان وجود داشته. حتی گفته اند که نکیسا و باربد شعرهای نو خسروانی یا همین سه له تی خوانده اند.

چنان که می دانیم در زمان ساسانیان چون حکومت دینی و روحانیان زرتشتی حاکم و تسلط داشته و کمتر به شعر بها داده اند، ولی در شعر لک سه له تی های زیادی داریم که می توان به آثار خان الماس به ویژه به کلام (ژه آتش ده نگی) اشاره کرد که مستندترین است. اما مردم لک زبان متأسفانه مردمی غمناک و اهمیت بیشتری به ارج نهادن به مردگان و نیاکان خود در مراسم سوگ واری داده و می دهند که مور(مویه)سرود سوگ و موسیقی چمری و رارا و هه ی ِآقام روو و.. دارند که کمتر عشق زمینی در اشعار مردم لک دیده می شود ولی این نوع شعر در بین مردم سوران و کلهر بیشتر دیده می شود. جنگ و مرگ و تفنگ و مبارزه و نبرد و حماسه در بین مردم جایگاه دارند. شاید بر می گردد به دفاع مشروع از مام و ناموس. اما شعرِ کار هم دارند چون نوع اقتصاد مردم دامداری و کشاورزی بوده و هنوز مدرنیست حاکم نشده بیشتر ادبیات و ذهنیت عصر فئودالی کاربرد دارد ، ولی در میان روشنفکران شعر نو و بهتر بگویم شعر امروز و اندیشه نو و قالب های نو قابل ارج است. شاعران نو گرای لک زبان بیشتر با شعر جهان و شعر کورد سوران و کرمانج آشنایی و مطالعه دارند. با سروده های: شیرکو و پشیو و ملکشا و بختیارعلی، همزاد پنداری می کنند و لذت می برند.

مشخصات، زیر مجموعه ها و گستره ی اقلیمی جغرافیایی و...زبان لکی رابیان نمایید.

مشخصات اقلیمی و جغرافی لک، به طور منظم نمی توان استانی خاص را مشخص کرد و گفت در کدام استان مستقرهستند. از اندیمشک به این طرف شامل پشتکوه و پیشکوه از دره شهر[در ایلام] تا همدان و قزوین و کلاردشت و مازندران پراکندگی دارند و شمال کرماشان اگر طاق وه سان و سرخه لیژه باشد، اهالی و حوزه پایره وند تا وه رله، از سمت میدان فرودوسی تا خرم آباد شامل بالاوه ن و هوزمانه ون و زردلان همه لک زبان هستند. بخش اعظم سنجاوی، حتی سنجاوی های کرماشان معروف به سنجابی شیرازی. بخشی ازکرماشان به سمت بیستون و هرسین و دلفان و کوهدشت و ایلات جُمیر و زوله کاکاوند و جلالوند و ایتیوند و ایرتوند . بیرانوند و چغلوند و جلیلوند و جلیلیان و تا ملایر و نهاوند و پیروزان (فیروزان) و کنگاور و بخش عمده صحنه و دینور و چمچمال و دورود پرامان(فرامان) و همیوند. و... گستره ی جمعیتی قوم لک را تشکیل می دهد.

اقلیم دارای عناصر ویژه ای ست که می توان در هنر مؤثر باشد جنگل ها و کوهساران تنوع فرهنگ ها و لهجه ها نوع کار و شغل مردمان بوم . مثلاً نوع کار و کشاورزی و دمداری این اقلیم بوده و کمتر کار صنعتی است، ولی در جنوب دریا و دریانوردی و کار در اسکله و بازار و دست فروشی مؤثر بوده است.(یاد دوست عزیزم منوچهر آتشی، به خیر!) عناصر بومی و طبیعت در سرودهایش بسیار بود.

از کارهای تازه چه خبر؟ از کتاب تازه منتشر شده ی «گول ئه نار» بیشتر بگویید.

کارهای تازه من، سه اثر است:

1- «پنجره شار»، که توسط نشر زانا[در ایلام] به چاپ رسید و چندنفر از هنرمندان نقدو نظری نسبت به این اثر ارائه داده اند از جمله که که ظاهر سارایی[شاعر و ناشر و محقق ادبیات کردی اهل ایلام] ، شریف تیموری (پژوهشگرصحنه ای)، مسعود اسکندری ، آرش افضلی(شاعر هرسینی)

2- «خشت ساق» ، در مورد کوه های اسطوره ای مردمان شاهو و دالاهو و یافته و ... تاسیمره و سراب گاماسیاو و اشاره ای به آیین یارسان ومطابقت با این مهر

3-« گول ئه نار »[توسط نشر داستان/ به مدیریت فریاد شیری]منتشر شد.شعر بسیار مدرن و کتابی موفق وبا استقبال شاعران و منتقدان شعر روبه رو شد.حتی در بعضی از صفحات ادبی و مجازی لقب لورکای زبان به من نسبت دادند و مرا فدریکو لورکا می گویند، البته آن عزیزان لطف دارند. محتوا و اندیشه ی چند سروده از این کتاب،توسط گروه تئاتر خانم(الهه مهدی پور) و (خدیجه نجفی) و (آقایان یاراحمدی) و(پژمان آقایی)در شهر صحنه و هرسین اجرا شده.که توسط شبکه های مجازی بدست علاقه مندان رسیده است .

در این کتاب محوریت عشق و انسان است.به بزرگانی چون منصور حلاج و شهاب الدین سهرودی و عین القضات و آرین و بریتان دلاور و بلا دیده گان شنگال و حماسه کوبانی و حضور زنان در میدان های گرم رزم و زندگی اشاره شده اس

آقایان:(علی براتی) و (کاک ریبین) هر کدام به دید خود کتاب را نقد نموده اند و آقای براتی به سبک نو و مقوله عشق و انسان در گول ئه‌نار پرداخته و کاک ریبین، شعر کتاب گول ئه‌نار، ازنظر بار هویتی و محتوا یی شعرهای این کتاب را شعر برخودان و مقاومت بیان کردند و مرا شیرکو کرماشان دانستند،البته بنده خودم تصور نمی کردم این مطابقت ها صورت پذیرد . هر چند منصور حلاج ها را دوست می دارم. شعر را می سرایم و بعدها متوجه می شوم که چه گفته ام زیرا آن لحظه فقط می نویسم و بیشتر دوستان در جریان هستند من شعرهایم را پاکنویس نکرده، به چاپ داده ام. از جمله شاعر جوان هرسینی مادی مایدشتی هرسینی و کاک ژیارباقری کنگاوری

وضعیت «ادبیات داستانی» در این حوزه را چه گونه ارزیابی و تحلیل می کنید؟

در بخش داستان آثاری هست که هنوز به زیور چاپ آراسته نشده است ولی در میان محافل ادبی، به ویژه در کرماشان و هرسین قرائت می شود. اتفاقا به موضوع های روز و چالش ها و بحران های انسان امروز به خوبی پرداخته اند. می توان شعر و داستان لک روبه سبک فرا مدرن تلقی نمود .

میزان استقبال از آثار ادبی در این زبان را بیان کنید.آیا آثار ادبیات لکی مورد استقبال قرار گرفته؟

زبان مردم لک، قابلیت یک زبان به طور کامل دارد و این نشان از ثروتمند بودن مردم زاگرس نشین است که چه قدر گویش توان مند و چه قدر واژه در بین گویشوران سرزمین ماد وجود داشته و دارد. قطعاً روزی به دریا می پیوندد یعنی زبان معیار ولی اکنون زبان شناسان لک که در اصل شاخه ای از کرمانج است جزو شاخه های کورد باشور (جنوب) قلمداد کرده اند. در واقع با مشکلاتی مثل تمام زبان های دنیا برخورداراست.ما در این چند سال اخیر صاحب آثار مکتوب شده و کم کم نضج گرفته ایم شعرهای ما در کنار بزرگانی چون شیرکو و هلمت و ... قرار می دهند و در رونمایی از کتاب (گول ئه نار)، پرده از خیلی از ابهامات برداشته شد.

تلاش گران و اهالی قلم که به طور حرفه ای و تخصصی در این عرصه و زبان فعالیت دارند با چه چالش ها و آسیب ها و مشکلاتی روبه رویند؟

هنرمند ما خودت بهتر می دانید غم نان و غم کار دارد و بی مهری هایی که شلاق بر جانش می زند. عنصر فرهنگی نیاز به امکان و زمان و فضا دارد، اما هنرمند ما فافد تریبون و حامی است. نیاز به تلاش مستمر و حمایت همه جانبه تمام درد آشنایان داریم.عدم آموزش زبان بومی در مدارس، فقدان نشریات محلی و نبود انجمن های تخصصی بی توجهی مسئولان فرهنگی شهرها،عدم عضویت عنصر فرهنگی در شورای شهر و این روند علت به حاشیه رفتن عنصر فعال فرهنگی به ویژه هنرمند که قطعا این فضا هنرمند مستقل را می سازد .

خاطره ای بگویم در سال 93 بود در شهرستان کنگاور[در استان کرمانشاه] شعرخوانی کردم در شعری که خواندم گفته بودم (از صدای سنگ، فلسطین زاده شد و از صدای تفنگ کوبانی) زمانی که آنتراکت دادند مسئولی با دیگری صبحت می کرد بد هم نگفت. این سروده به نام(گ گر) در گول ئه نار آمده است. ببینید! بدگویی های که علیه شاعران مستقل و بوم گرا صورت گرفته نیاز به شفاف سازی ها دارد و قدری زمان بر است.عملاً حذف هنرمند و طرد آنها و بی توجهی ها دردآور است، اما طرف دیگر قضیه هنر هنرمندان مستقل صیقل خورده و آبدیده تر می شود، زیرا هنر آمیخته ازعقل و عشق است و هنر همیشه بی مرز و زبان ملل است.

وجود نشریات کاغذی و الکترونیکی و فضاها و شبکه های مجازی تا چه میزان می توانند در تقویت و توسعه ی فرهنگ و زبان لکی موثر واقع شوند؟

چاپ نشر و روزنامه تصویری روشن از عصر مدرن و نمونه حضور عنصر فرهنگی در جوامع می باشد.بله هم چنان که شما گفتید بودن و فراوانی و حضور و نشریه ها بسیار مؤثر بوده و خواهد بود. راستش زمانی لک زبان با دیده منفی نگاه می کردند، ولی اکنون با حضور هنرمندان در عرصه های مختلف از جمله موسیقی، مردانی چون: شاه میرزای مرادی نهاوندی، ایرج رحمان پور و حضور فعال و مستمر هنرمندان در میدان های بزرگ و ایجاد و اجرا جشنواره ها و رونمایی از آثار هنری جلوه ای نو وقابل توجه به فرهنگ لک امروز بخشید برای نمونه فرهنگ کیان چاپ شعر شاعرانی چون: بابک درویش پور، کیومرث ایمانی، آرش افضلی،گراوند، احمدی،نشر فصلنامه زاگرس، انتشار نشریه ی جام، ایجاد انجمن ژیارکرماشان، تأتر هرسین در عرصه مناطق کورد و نواحی ایران، شعرخوانی در جشنواره گلاویژ و هولیر و بغداد، گفت وگو با خبرگزاری ها لک ها عملاً از تلویزیون مراکز کرماشان و لرستان وایلام بی بهره هستند در حالی که بیشتر جمعیت کرمانشاه(شهرکرمانشاه لک و زنگنه لک و زنگنه کورد و بخشی از جمعیت ایلام و بخشی از جمعیت لرستان و حتی همدان. می توان گفت قزوین و مازندران...)

فرصت ها و تهدید های آن از نظرگاه شما...

بخشی از فرصت توسط هنرمند فعال و صاحب اندیشه و هدفمند ایجاد می شود. بخش دیگر بر می گردد به شرایط زمانی و مکانی. اما تهدیداتی در کمین است ازجمله بی توجهی مادران به زبان مادری شان و فارسی حرف زدن با بچه هایش که نوعی خیانت آشکار به روح نیاکان ما تلقی می گردد و این که نشان از کم خود دیدن و تسلیم در مقابل جو ناسالم است .

ادبیات کودک و نوجوان در زبان لکی چه جایگاهی دارد؟آیا در این زمینه آثاری منتشر شده؟

در زمیینه ادبیات کودک آثاری در محافل قرائت می شود و چند نمونه نیز خوانده شده ولی مکتوب و چاپ شده نداریم، اما آقای «مجتبی کارخواهی» چند کتاب آماده چاپ و یک کتاب زیر چاپ دارد.

سخن پایانی و توصیه های شما برای علاقه مندان و تلاش گران این عرصه چیست؟

راستش خودم را در حدی که توصیه ای داشته باشم؛ نمی بینم. ولی کسی مایه هنری و آگاهی به عمل خود داشته باشد راه خودرا پیدا می کند . شمشیر مصری در غلاف نمی ماند و چشمه ای که درحال جوشش باشد حتماً طغیان خواهد کرد.مطالعه،گفت و گوها و رابطه با هنرمندان وتوان نقد پذیری.زانوی ادب زدن در برابر بزرگان و پیران هنرمند و خودسازی و پرهیز از بدی ها و پلیدی ها به نظرم اخلاق خیلی مهم است. بعضی از هنرمندان هر بی حرمتی را می سرایند و در آثار خود می آورند، ولی بزرگان ما پرهیز کرده اند. البته فرهنگ غرب با فرهنگ شرق از بنیاد با هم در گیری داشته به پوشش مردان بزرگ یونان و روم و زنان آنها نگاهی داشته باشیم، متوجه می شویم که تفاوت ها زیاد بوده و هست.

پهلوانان ایزدی ما،یزدان پرست ما رستم دستان وحکایت های خردمندانه آنها چه در داستان هایی کوردی و چه در شاهنامه پارسی دلالت بر صحت بسیاری از موارد خواهد کرد. آنها هرکول داشته اندکه لخت و مست چهره منحوسش در «بیستون» به ملت لک و زاگرس نشین ها و هر بیننده ای توهین می کند، ولی چهره گئوماتای مُغ و دیاکو و زنان دلاور ما هنوز نشان از تزکیه درون و مبارزه با هر ناپسند و کرامت انسان در برابر هر ناپسند در این جا بسیاری از چیزها امتیاز است ولی در غرب که فرزند فرهنگ روم و هلن هستند در آنجا امتیاز نبوده نیست.

البته نمی توان تأثیر پذیری فرهنگ ها را انکارکرد، ولی باید داشته های خود را یاد آورشد هر چند قدرت و تکنولوژی فرهنگ خود با خود خواهد آورد. اگر ما توان مند باشیم و دولت ها به فرهنگ اقوام و ملت های خودمان توجه داشته باشند و این تنوع آرا بسیار تأثیرگذار و مانع از شکست فرهنگ خودی خواهد شد. بنده مخالف فرهنگ ها نیستم و نژادپرستی را نمی پذیرم و به انسانیت می اندیشم، ولی هر کسی در دامن فرهنگ خود بالیده و رشد و نمو کرده است.تعامل و احترام متقابل به فرهنگ ها و ملت نیاز به تلاش برای کسب آشتی جانی دارد و هنر عنصر موثری است و دعوت می کنم به دوستی های هر چه بیشتر باهنر و هنرمند، زیرا مردم جهان در قرن گذشته دو جنگ جهانگیر را تجربه کرده و اکنون نیز هجوم جهان خواران به خاورمیانه کام مردم و ساکنان این مردم را تلخ کرده است. هنر سخنی بی پایان است و هنرمند هم عاشق سخن و زیبایی انسان.

با سپاس از حضور شما در این گفت و گو

دیدگاه‌ها   

#1 روزبه 1400-01-20 00:01
درود بر مرد استوار ادبيات سيد قاسم ارژنگ

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692