ابراهیم در آتش شاملو را باید بارها و بارها خواند، بارها و بارها گریست و بارها و بارها دوست داشت. شاید کمی دقت، کمی وقت گذاشتن و دیدن مصاریع سپید و نامرئی میانِ مصاریع سیاه و واژههای چاپ شده، ما را به خود آورد، از خود ببرد و چنان در دریای هنر شاملو غرق کند که دریابیم چرا زبان این شاعر معاصر این چنین غیر قابل تقلید است.
اول: آهنگ
واژههای «ابراهیم در آتش» چنان میرقصند که نسیم در پریشانی شاخ و برگهای بهار. شاملو اعتبارِ آهنگ را در شعر به گوش مخاطب میسپارد و نشان میدهد شعر میتواند بیوزن باشد؛ اما از چنان آهنگی بهره بگیرد که شاید عروض هم چنین قابلیتی به واژه برای ابراز آهنگین خود ندهد. در شعر، آهنگ مقومی میتواند باشد برای بال و پر گرفتن و ایجاد تصویر، در واقع آهنگ در شعر به واسطهی تصویر دیده میشودو تمامِ آنچه باعث ایجاد یک تصویر در شعر میگردد، از جمله آهنگ، باید با یکدستی دائم همراه باشد.
اهمیت وزن در ایجاد آهنگ است، که به نحوِ گفته شده خود مقوم تصویر خواهد بود. حالا با دقت تماشا کنید که بی نخ و سوزنِ عروض، شاملو چه طور واژهها را ردیف میکند که آهنگ، در شکوهی متناسب با تصویر، در گوش طنین بیندازد.
از شعر «تابستان»:
پردگیان باغ/ از پس معجر/ عابر خسته را/ به آستین سبز/ بوسهیی میفرستند
تکرار «س» به روشنی شنیده میشود و هویتِ تصویر را به تکامل میرساند. بوسه از جانب پردهنشینان باغ است و از پس معجر، تو گویی پنهان است و در خفا. این بوسه در واقع همان راه سبزی است که زیر پای عابر خسته پهن شده. پردگیان باغ بر «عبور» بوسه میزنند که با وجود خستگی اتفاق میافتد. این رمزی است که دانستهایم و شاعر پس از در میان نهادن آن، با تکرار «س» ما را به سکوت دعوت میکند و بوسه را به خاطر هویت رازآلودش لطیف میسازد.
از «شبانه»:
مرا/ تو/ بیسببی/ نیستی/ به راستی/ صلت کدام قصیدهای/ ای غزل
باز صدای «س». ببینید هر واژه چه طور خود مصرعی میشود و یکسره تصویرسازی میکند. همراهی «نیستی» و «به راستی» را ببینید. فقط میخواهم مثل شما بخوانم و لذت ببرم! این از آن شعرهایی است که پای آن نمیشود نوشت. شبانه را بخوانید و «آغاز میکنی» و «آواز میکنی» و «پرواز میکنی» را که در پایان هر بندِ شعر همقافیه شدهاند را تماشا کنید. ببینید که تصاویر چه هنرمندانه به واسطهی آهنگ در چند بند به هم وصل میشوند و روح عشق در طول شعر، از ابتدا تا انتها و بدون هیچ وقفهای، به جریان میافتد.
از «سرود ابراهیم در آتش»:
و شیرآهنکوهمردی از این گونه عاشق/ میدانِ خونین سرنوشت/ به پاشنهی آشیل/ درنوشت
فقط گوش دهیم و صدا را به تماشا بنشینیم.
دوم: به کارگیری فعلها، هنجارشکنی
زبان شاملو ویژه است و این ویژه بودن گاه در نحوهی استفادهی او از فعلها، در جهت به تکامل رساندن تصویر، کاملاً مشهود است. با هم نمونههایی را از این مجموعه مرور کنیم.
از شعر «از این گونه مردن»:
میخواهم خواب اقاقیاها را بمیرم/ خیالگونه/ در نسیمی کوتاه/ که به تردید میگذرد/ خواب اقاقیاها را بمیرم
در ابتدا شاید بگوییم خواب را میبینند، خواب را نمیمیرند. شاید «مردن» برایمان غریب جلوه کند، حال آنکه عنوان شعر نیز «از این گونه مردن» است و میتوان به اهمیت اینطور به کار گیری فعل از نگاهِ خود شاعر پی برد. برای کسی که با آرایهی «مشاکله» آشنایی داشته باشد، خواب را مردن شاید آنقدر عجیب جلوه نکند. مشاکله به طور خلاصه آوردن لفظی است که به اعتبار همسایگی با لفظی دیگر، همشکل آن شود و به قوارهی آن در آید. از مثالهای معروفی که برای تفهیم مشاکله میزنند این بیت است: «گفت آن دلبر که خواهم عاشقان را قتل کرد/ گفتمش بهر خدا هجران خود را قتل کن». همانطور که میدانیم هجران را قتل نمیکنند، اما این عبارت به خاطر آنچه در مصرع اول آمده با آن هم شکل شده.
کسی که نمونههایی را از مشاکله خوانده باشد، حداقل با اینطور به کارگیری شاید ناملموس فعل آشناتر است. خواب اقاقیاها را دیدن کشفی ساده و زودگذر، اما خواب را مردن میتواند کشفی تازه و خیرهکننده باشد. مردن اینجا در مرتبهی بالاتری از دیدن قرار میگیرد و خواستهی مطرح شده از زبان شاعر را مطلقاً پررنگ میکند. شاعر با تمام وجود در خواب طالب اقاقیاهاست. همینطور مرگ و خواب رابطهای با هم دارند که جایگاه فعل مردن را در تصویر مستحکم خواهد کرد. شاملو برای کشف از فعل هم نمیگذرد و از این طریق شعر را به جایگاه زبانی والایی میرساند که غیر قابل تقلید به نظر میرسد.
شعر شاملو همچنین ارائه دهندهی ترکیبهای جدید و خلاقانهای است که در این مجموعه «شیرآهنکوهمرد» شاید مشهورترین آنها باشد.
از شعر «اشارتی»:
عصر مرا/ در منحنی تازیانه به نیشخط رنج؛/ همسایهی مرا/ بیگانه با امید و خدا/ و حرمت ما را/ که به دینار و درم برکشیده و فروخته
یا از «تعویذ»:
چمن است این/ چمن است/ با لکههای آتشخون گل/ بگو چمن است این، تیماجِ سبز میرغضب نیست
دو واژهی «نیشخط» و «آتشخون» هر دو بر اساس یک الگو و از کنار هم قرار گرفتن دو اسم ساخته شدهاند، که نیشخط را میتوان خطی همانند نیش و آتشخون را همانند آتش و خون معنا کرد. شاملو از ترکیبپذیری در پارسی نهایتِ بهره را میبرد و به سود شعر، واژههایی اینچنینی را در گسترهی زبانِ فاخرش میسازد؛ به طوری که استفاده از واژهای مثل «آتشخون» نه تنها در خدمت آهنگ است، بلکه حتی اگر نباشد تصویر ناقص میماند و به بلوغ نهایی نمیرسد.
سوم: زبانِ محاوره
در پایان این یادداشت به اختصار از چگونگی بهرهگیری شاملو از زبان محاوره و مردم، تا حدی که در «ابراهیم در آتش» دیده میشود، میگویم. شاملو هرچند از ویژگیهای ساختاری کهن در زبان استفاده میکند یا از برخی واژهها به واسطهی معنای کهن و نه امروزیشان که بین مردم جا افتاده نیست سود میجوید، زبان محاوره را فراموش نکرده و به گونهای آن را به کار میگیرد که در ساختار فاخر زبانش، بدون آنکه زاید به نظر برسد در جای خود مینشیند و نه تنها باعث کاستی نمیشود، بلکه خود مقوم صلابت شعر شاملو میگردد. برخی نمونهها را با هم مرور کنیم:
از «اشارتی»:
یا به سیری و سادگی/ در جنگل پرنگار مهآلود/ گوزنی را گرسنه/ که ماغ میکشد
از «سرود ابراهیم در آتش»:
آیا نه/ یکی نه/ بسنده بود/ که سرنوشت مرا بسازد؟
اولین «نه» نشان مخالفتی همراه با یکدندگی است که در محاوره کاربرد دارد، همینطور میتواند همارز با دومین نه، با کاربرد مفهومیِ مشابه و در جهت تاکید، فضاسازی کند. اینگونه است که حتی در مواردی این چنینی، اگر بیشتر دقت کنیم، محاوره خود را در زبان شاملو نشان میدهد، بی آن که ذرهای از صلابت شعرش کاسته شده باشد. اینهاست که تقلیدناپذیر است و ارزش کارِ این شاعر به راستی بزرگِ معاصر را نشان میدهد.
در این یادداشت سعی کردم از دریچههای محدودی، آنقدر که فضای یک مقالهی چند صفحهای اجازه میداد، تنها قسمتهایی از ویژگیهای زبانی شعر شاملو را، که نقاط قوت و برجستهی شعرهایش بودند، در دفتر «ابراهیم در آتش» بررسی کنم. امید است که شاملو را دقیق و با ریزبینی بخوانیم و هنرمندیاش را در ابعاد مختلف ببینیم، از آنچه کشف کرده لذت ببریم و با آنچه درد مشترک است درد بکشیم. ■
منتشر شده در فصلنامه هشتم شعر چوک، یادنامه سیمین بهبهانی
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
داستان های حرفه ای ادبیات ایران و جهان را از اینجا دانلود کنید.
http://www.chouk.ir/downlod-dastan.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك و فصلنامه شعر چوک
http://www.chouk.ir/download-mahnameh.html
دانلود نمایش رادیویی داستان چوک
http://www.chouk.ir/ava-va-nama.html
دانلود فرم پیش ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک
http://www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه كانون فرهنگي چوك
http://www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
http://www.chouk.ir/honarmandan.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
دیدگاهها
درود بر نویسنده محترم
و با آرزوی سلامتی برای دست اندرکاران کانون فرهنگی چوک
لطفا در صورت امکان مزاحمتی که صفحه سورمه ای شکل بالا به هنگام تایپ ایجاد کی کند برطرف نمایید
با تشکر
سپاسگزار
پاینده باشید
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا