خالق جهانهای غمانگیز
کنزابورو اوئه 31 ژانویه سال 1935 در یکی از مناطق جزیره شیکوکو در ژاپن به دنیا آمد. 10 سالگی او با حمله اتمی به هیروشیما همزمان شد و حوادث این دوران بخش بزرگی از زندگی وی را تحت تأثیر قرار داد. او در دانشگاه توکیو در رشته ادبیات فرانسه تحصیل کرد و تاثیرپذیریاش از ادبیات غرب در این زمان بیشتر شد.با این باور بزرگ شد که امپراطور موجودی است همچون خدا. او میگوید همیشه تصور میکرده که امپراطور شبیه یک پرندهٔ سفید است و وقتی در سال ۱۹۴۵، صدای امپراطور را از رادیو شنید که خبر تسلیم شدن ژاپن را اعلام میکرد، از این که دریافت او نیز یک آدم معمولی است با صدایی واقعی، شگفتزده شده است. در سال ۱۹۹۴، اوئه جایزه نوبل ادبیات را پذیرفت، اما از پذیرش عنوان افتخارآمیز عالیترین هنرمند ژاپن که فرهنگستان ژاپن به او اهدا کرده بود، سر باز زد، چرا که اینفرهنگستان به طور سنتی پایبند فرهنگ امپراطورپرستی بود. این تصمیم از او یک چهرهٔ مبارز ملی ساخت،
موقعیتی که او اغلب در زندگی ادبیاش به آن اشاره داشته است. اوئه در یکی از داستانهای اولیهاش، “هفده سالگی” (۱۹۶۱)، روایتی را تعریف میکند که بر اساس واقعهٔ ترور رهبر حزب سوسیالیست ژاپن توسط یک دانشجوی دست راستی، که بعداً دست به خودکشی زد، نوشته شده است. اوئه به خاطر این کتاب مورد حملهٔ هر دو طرف دعوا قرار گرفت. از یک طرف، دست راستیهای افراطی که احساس میکردند در این رمان، حیثیت میراث حکومت پادشاهی لکهدار شده است و از سوی دیگر، روشنفکران و هنرمندان چپگرا که فکر میکردند اوئه از یک تروریست قهرمان ساخته است. او همیشه در مرکز توجه سیاسی قرار داشته است و فعالیتها و اقدامات عملیاش عموماً با آن چه که در زندگی ادبی و آثارش منعکس شده مطابق بوده است.
کنزابورو اوئه زندگیاش را وقف پرداختن به موضوعات مهمی چون قربانیان بمبارات اتمی هیروشیما، مبارزات مردم اوکیناوا، کشمکشهای معلولان، و نظم زندگی علمیکرده است، در حالی که ظاهراً کارهایش را اصلاً جدی نمیگرفته است. اگر چه او در ژاپن، با وجود آن که یکی از نامدارترین نویسندگان کشور است، بهعنوان فردی که فعالیتهایش خواب آرام دیگران را به هم میزند، شناخته شده، اما به شخصه موجودی است پرجنب و جوش و سرزنده، فروتن و سبک بال.
خانهٔ اوئه، (جایی که او بیشتر وقت خود را در اتاقنشیمن آن میگذراند، و اطراف صندلیاش احاطه شده از دستنوشتهها، کتابها، و انبوهی از سیدیهای جاز و موسیقی کلاسیک) همچون خود اوئه راحت است و خودمانی. خانهای به سبک غربی، طراحی شده توسط همسرش یوکاری، در همان ناحیهٔ حاشیهٔ توکیو که آکیرا کوروساوا و توشیرو میفونه زمانی در آنجا زندگی میکردند. جایی دور از خیابان، پوشیده شده با انبوه گلهای سوسن و درختان افرا، و بیش از صد نوع گل رز. دختر و پسر کوچکتر اوئه مستقل هستند و در این خانه، او و همسرش یوکاری، و هیکاری پسر چهل و چهارساله معلول ذهنیاش زندگی میکنند.
اوئه گفته است که “حرفهٔ نویسندگی همانند حرفهٔ یک دلقک است، دلقکی که دربارهٔ اندوه هم صحبت میکند.” او میگوید که بیشتر آثارش برآمده از موضوع دو داستان معروفش هستند: “یک موضوع شخصی” (۱۹۶۴)، که روایتی است از کنکاشهای پدری که با تولد فرزندی معلول روبرو شده است؛ و “فریاد خاموش” (۱۹۶۷)، که تقابل زندگی روستایی را با فرهنگ مدرن پس از جنگ به تصویر میکشد. دستهٔ اولِ آثار او شامل داستانها و رمانهایی است هم چون: “آگویی هیولای آسمانی” (۱۹۶۷)، ” به مایاد بده چگونه از دیوانگی خود خلاص شویم” (۱۹۶۹)، “یادداشتهای یک بازیکن بیسبال” (۱۹۷۶)، ” بپا خیزید، جوانان عصر جدید!” (۱۹۸۶)، و “زندگی آرام” (۱۹۹۰)، این آثار ریشه در تجارب شخصی اوئه از تولد هیکاری دارد. (راوی معمولاً خودِ نویسنده است و پسرش موری، آیوره، یا هیکاری نام دارد.)، اما این راویان اغلب تصمیماتی میگیرند که با تصمیمات اوئه و همسرش متفاوت است.
دستهٔ دوم آثار اوئه شامل: “سهام ممتاز” (۱۹۵۸)، “شکوفهها را پرپرکن، به کودکان شلیک کن” (۱۹۵۸)، و “پشتک وارو”(۱۹۹۹)، به علاوهٔ “فریاد خاموش”، شامل فولکلور و اسطورههایی است که اوئه آنها را از مادر و مادر بزرگش شنیده و نوعاً ترکیبی از یک راوی است که در تنگنای آزمونی از خودفریبی قرار گرفته که به خاطر زندگی در جامعه، خود آن را خلق کرده است.
وی یکی از مطرحترین نویسندگان معاصر ژاپنی است و توانسته جایزه ادبی نوبل را در سن 59 سالگی از آنِ خود کند. اوئه به شدت در آثارش تحت تأثیر ادبیات و نظریههای ادبی کشورهای فرانسه و آمریکا قرار گرفته و موضوعات سیاسی، اجتماعی و فلسفی زیادی نیز در آثارش منعکس شده است. تصویرسازیهای قوی این نویسنده از جهان و عناصر آن،نکته بارز آثاراوئه است؛ جهانی که در آن زندگی و افسانه با هم درمیآمیزند و تصویری نگرانکننده از شرایط اسفبار زندگی انسانها در عصر حاضر ارائه میدهند. وی بعد از اینکه متوجه شد برنده جایزه ادبی نوبل شده گفت: من درباره منزلت بشریت مینویسم.گوهریراد، مترجم کتاب «گریه آرام»، اوئه را «آبروی ادبیات شرق» دانست و گفت: این نویسنده در اکثر آثارش از پسر عقبمانده خود مینویسد و با اینکه در ظاهر، داستانهای سادهای را روایت میکند اما در باطن نوشتههایش بسیار عمیقاند و مخاطب را به شدت تحت تأثیر قرار میدهند.
این مترجم با تاکید بر تاثیرگذاری اوئه گفت: آثار این نویسنده ژاپنی یک مشخصه اصلی دارد؛ اگر کسی با خودش دشمنی دارد حتماً باید آثار اوئهرا بخواند! زیرا داستانهایش به شدت آرام و غمگین است و ذهن مخاطب را به شدت درگیر میکند. این مشخصه در آثار اوئه آنقدر جدی است که من مترجم هم دیگر جرات ندارم ترجمه خودم را بخوانم!
چاپ دوم رمان «گریه آرام» از این نویسنده با ترجمه گوهریراد از سوی نشر «رادمهر» در سال 1391 روانه بازار کتاب شد.گوهریراد درباره این اثر گفت: «گریه آرام» نمونه بینظیری از یک رمان مدرن، بدونپیچیدگیهای سردرگمکنندهداستانی است. در این رمان یک نفر متکلم وحده میشود و نویسندهبدون قلمفرسایی سنگین، کتابی به واقع شرقی را خلق میکند که مخاطب ایرانی هم به راحتی میتواند با آن ارتباط برقرار کند.
وی این اثر را نمونهای مناسب برای داستاننویسان جوان معرفی کرد و گفت: این اثر به خوبی نشان میدهد که شاهکارهای ادبی الزاماً نثری سنگین ندارند و قلم قوی نویسنده میتواند از موضوعی ساده، داستانی قابلتوجه خلق کند.گوهریراد با بیان این ویژگیها، جایزه ادبی نوبل را حق اوئه دانست و گفت: او نویسندهای صاحب سبک است و تحولی در ادبیات ژاپن به وجود آورد.
این مترجم در مورد سبک نگارش اوئه گفت: اوئه بسیار روان مینویسد. در عین حال استفاده او از سبک «سیال ذهن» قابل توجه است. هرچند شاید سبک فاخر این نویسنده در ترجمه به خوبی خود را نشان ندهد اما تکنیکهای داستانی اوئه در ترجمه ارزش خود را از دست نمیدهند و همین امر از او نویسندهای جهانی ساخته است. اوئه در این کتاب میکوشد خواننده را با سبکی روان تا انتهای داستان به دنبال خود بکشد. در واقع مخاطب در این کتاب ۳۸۰ صفحه مطالبی گسسته و بیارتباط میخواند و تنها زیبایی قلم نویسنده است که خواننده را به ادامهمطلب ترغیب میکند؛ اما نویسنده در ۲۰ صفحه پایانی رمان، ناگهان خواننده خود را شگفت زده میکند. خواننده ناگهان در انتهای داستان ارتباط تمام آنچه را که خوانده است در مییابد و زیبایی کتاب «گریه آرام» نیز به همین ابتکار اوئه است. اوئه رمان «گریه آرام» را در سال ۱۹۶۷ به رشته تحریر در آورده است و انتشار این کتاب برای او جایزه ادبی تانیزاکی را به ارمغان آورده است.
گوهریراد از توجه کم ناشران ایرانی به اوئه انتقاد کرد و گفت: افراط و تفریط در مورد ترجمه آثار نویسندگان جهان، یکی از معضلات بازار کتاب ایران است. برخی اوئه را با گابریل گارسیا مارکز (نویسنده کلمبیایی) مقایسه میکنند و او را مارکز شرق میدانند. اما چرا باید در ایران ترجمههای رنگارنگ و گوناگونی از مارکز موجود باشد، اما ما اوئه را که محصول شرق خودمان است، نشناسیم.
اوئه خطابه نوبل خود را با روایتی از دوران کودکیاش آغاز کرد؛ زمانی که به شدت تحت تأثیر رمانی چون «هاکلبری فین» قرار گرفت و اینگونه بر ترس خود از جنگ و بمباران فائق آمد. اوئه از سختیهای زیادی سخن گفت که به کمک ادبیات و نوشتن داستان آنها را پشت سر گذاشته و از پسرش یاد کرد که به کمک موسیقی احساسات خود را بیان میکند.
برنده جایزه ادبی نوبل سال 1994 در دوران مختلف زندگیاش، نوشتن درباره موضوعات مختلف را تجربه کرد و از این لحاظ هم میتوان داستانهایش را دستهبندی کرد. ویخود رانویسندهای کاملاً ژاپنیمیداند و در آثارش همیشه خواسته کشور، اجتماع و احساسات مردم کشورش را به جهانیان بشناساند. با این حال وی معتقد است بین آنچه او مینویسد با ادبیات کلاسیک ژاپن تفاوت زیادی وجود دارد.
«شکار»، «شیکو»، «گلها را بچین، کودکان را به گلوله ببند»، «غنیمت»، «یک موضوع شخصی»، «یادداشتهای هیروشیما»، «گریه آرام»، «به ما بیاموز تا از دیوانگی رها شویم»، «روزی که او اشکهای مرا پاک خواهد کرد» و «شیون ایریس و داستانهای دیگر از عواقب بمباران اتمی» آثاری هستند که به قلم اوئه منتشر شدهاند. تاکنون پانزده اثر از وی به زبان انگلیسی ترجمه شده است. «شکار» با ترجمه اسدالله امرایی «روزی که او خود اشکهای مرا پاک خواهد کرد» با ترجمه جلال بایرام، «در برابر مردگان» با ترجمه غلامرضا آذرهوشنگ، «گریه آرام» با ترجمه حبیب گوهریراد و «فریاد خاموش» با ترجمه فرزان سجودی عناوینی هستند که از این نویسنده در بازار کتاب ایران راه یافتهاند.
نخستین اثر از این نویسنده با عنوان «روزی که او خود اشکهای مرا پاک خواهد کرد» توسط نشر «نیلوفر» در سال 1374 و پیش از اهدای جایزه ادبی نوبل به وی منتشر شد.
وی در سال ۱۹۵۸ و در سن ۲۳ سالگی به جایزه ادبی آکوتاوگا دست یافت و در سال ۱۹۶۷ نیز جایزه ادبی تانیزاکی به او تعلق گرفت. آکادمی نوبل نیز در سال ۱۹۹۴ این نویسنده را برای دریافت جایزه نوبل ادبیات شایسته دانست تا او به بزرگترین افتخار ادبی زندگی خود دست بیابد. کتابهای اوئه تاکنون به زبانهای گوناگون جهان ترجمه شدهاند. در ایران تاکنون تنها ۳ رمان از این نویسنده ترجمه و منتشر شده است.■
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
داستان های حرفه ای ادبیات ایران و جهان را از اینجا دانلود کنید.
http://www.chouk.ir/downlod-dastan.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك و فصلنامه شعر چوک
http://www.chouk.ir/download-mahnameh.html
دانلود نمایش رادیویی داستان چوک
http://www.chouk.ir/ava-va-nama.html
دانلود فرم پیش ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک
http://www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه كانون فرهنگي چوك
http://www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
http://www.chouk.ir/honarmandan.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا