یادداشتی بر سریال «شهرزاد» کارگردان «حسن فتحی»؛ «سپیده ابرآویز»/ اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

یادداشتی بر سریال «شهرزاد» کارگردان «حسن فتحی»؛ «سپیده ابرآویز»

بشقاب عاشقی با سس مصدق

1-  اینکه تاسیس شبکه نمایش خانگی در تمام دنیا بازار دارد و در ایران اجبار، خود داستانی است که می‌شود روزی دستمایه ساخت یکی از سریال‌های موفق این مارکت باشد.

وقتی سینما در آستانه ورشکستگی بود و تهیه کنندگان و سرمایه گذاران چاره ای جز واگذاری پخش خانگی این آثار و فروش امتیاز، به جماعتی تحت عنوان بانیان شبکه خانگی- که خود هنوز در ابتدای راه ناشناخته‌شان گیج می‌خوردند- نداشتند، محصولی وارد سبد (به اصطلاح فرهنگی) خانه‌ها شد تحت عنوان فیلم‌های نمایش خانگی یا ویدیویی یا سینمایی یا حتی سوپر مارکتی.

2-     مخاطبین که سال‌ها بود با سینما قهر کرده بودند و حوصله ترافیک و هزینه و جای پارک و تماشای فیلمی که معلوم نیست به دلشان بنشیند یا ننشیند را نداشتند ترجیح دادند جلوی تلویزیون ولو شوند، چایشان را بخورند و با هزینه ای معقول، یکی دوساعتی سرگرم شوند.

3-     آثاری که در سینما زمین خورده بودند و مخاطب نداشتند نتوانستند یا کمتر توانستند- معجزه کنند و هنرهفتم را نجات دهند. و چنین شد که صاحبان موسسات نمایش خانگی دانستند: سرمایه گذاری برای پخش و تبدیل آثار سینمایی به نسخه خانگی ریسک بزرگی است. البته که در همان ابتدای راه افتاد مشکل‌ها

جماعتی هوشمندانه یا کاسبکارانه یا جاهلانه کوشیدند تولیداتی مخصوص این شبکه بنویسند و بسازند و روانه بازار کنند. اما؛ باز حکایت؛ همان همیشگی...

ضغف فیلم‌نامه بود که فوج فوج به چشم می‌خورد. سر هم بندی کارگردانی بود که دامن دامن به چشم می‌آمد و تکرار بازیگر بود که دفعه به دفعه خودنمایی می‌کرد.

4-     تا اینکه ناگهان، سانسورها و سخت گیری‌های تلویزیون و ساخته نشدن، ساخته شدن، در نیمه راه توفیف شدن یا مورد اعتراض سیاسیون و مذهبیون و اقشار و آحاد جامعه قرار گرفتن، باعث شد سریال‌های گاه نوشته نشده؛ گاه در حد فکر و طرح مانده وگاه کامل و آماده پخش، به مجموعه محصولات شبکه خانگی اضافه شود.

5-     افرادی که توانایی‌های خود را قبلاً بارها ثابت کرده بودند و از امتیاز اینکه تلویزیون دوستشان ندارد یا کارهایشان را نمی‌پذیرد بر خوردار بودند شدند طلایه دار این راه و با دستی باز و دلی خجسته، فارغ از نگرانی تیغ سانسور و ممیزی و صرفاً با رعایت خود جوش محدوده‌ها و قوانین، سریال‌هایشان را روانه بازار کردند. حسین لطیفی با قلب یخی و مهران مدیری با قهوه تلخ از موفق‌ترین نمونه‌های در دست گرفتن بازار این محصولات بودند.

غافل از آنکه همه چیز همیشه آن طور که می‌خواهی پیش نمی‌رود و در این مسیر ای بسا سرمایه‌های نیمه کاره، اسپانسرهای بدقول، تهیه کنندگان نا هماهنگ و بخش کنندگان نه چندان حرفه ای هستند که می‌توانند باعث اتفاقات غیر قابل پیش بینی شوند که ته همه آن‌ها دریک کلام به بی اعتمادی مخاطب ختم می‌شود.

وطول می‌کشد (و کشید) تا مخاطبان مردد و بی اعتماد، دوباره راغب شوند سریالی را از پیشخوان سوپرمارکت محله بردارند و شب با خیال آسوده و اطمینان از این که قسمت‌های بعدی این سریال بر باد نخواهد رفت را تماشا کنند.

6-      حسن فتحی یا آنقدر باهوش بود که صبر کرد تا همکارانش آزمون و خطاها را تجربه کنند و یا آنقدر طول کشید تا شرایط برایش فراهم شود، به هرحال، زمانی قرعه به نامش افتاد که کارنامه روشنش در تلویزیون و سینما پشتوانه محکمی شد تا کسی به ساخته او ((شهرزاد)) شک نکند و از همان قسمت اول و حتی پیش از آمدن قسمت اول مخاطبان مشتاقش را داشته باشد.

7-     این که فتحی کارش را خوب بلد است و تا به حال در انتخاب بازیگر و بیشتر از آن قصه گاف نداده بر دوست و دشمنش اثبات شده است. در شهرزاد نیز فتحی دست به کار متفاوتی زد. بازیگران درجه یک را کنار هم جمع کرد و بار دیگر از علی نصیریان شخصیتی ساخت کامل و باور پذیر. نصیریان این بار نیز شد قطب اصلی، شد نقش اول، شد کسی که حذف یک سکانس، یک دیالوگ یا حتی یک حرکت کوچک او تمام سریال را تحت الشعاع قرار خواهد داد.

8-     در کنار علی نصیریان، شهاب حسینی و مهدی سلطانی سروستانی آن قدر خوب در نقششان فرو رفتند که به راحتی فاصله جدی از سایر بازیگران مرد فیلم دارند. گرچه حضور ابوالفضل پورعرب هم در مرز متوسط، قابل اعتنا و مغتنم است.

در میان زنان نیز این ترانه علیدوستی است که تنها شخصیت صاحب عمق و تعریف روان‌شناسانه است و از تمام بازیگران زن -که به احتمال زیاد به عمد در حد تیپ مانده‌اند- یک سر و گردن بالاتر است.

9-     نیاز زیادی به حرف زدن در باره کارگردانی سالم فتحی احساس نمی‌شود. قاب بندی‌های حرفه ای، سر نخوردن در فرم، برقراری تعادل میان محتوا و تکنیک؛ انتخاب عوامل حرفه ای و از همه این‌ها مهم تر بازی گیری به غایت قابل قبول از بازیگران (که بعضاً در مورد مصطفی زمانی یا هومن برق نورد می‌شد که بهتر باشد) و رعایت تمام اصول در تمام موارد، از طراحی صحنه و لباس گرفته تا تدوین و صدا و موسیقی بی نظیر تیتراژ (باصدای علی رضا قربانی و محسن چاووشی) در جای جای سریال شهرزاد از قسمت اول تا به این جای کار مشهود است.

10-اما حرف اصلی، مهم و قابل تامل، قصه، یا به عبارتی همان فیلم نامه است. آنچه حسن فتحی و نغمه ثمینی تا این لحظه، به خوبی از پس آن برآمده‌اند؛ البته که از گره افکنی ها و خرده داستان‌ها می‌شود حدس زد این فیلم نامه هم چنان کشش دراماتیک خود راحفظ خواهد کرد.

11- این همان پاشنه آشیل است. همان جیزی که به هر سینماگر و فیلمسازی می‌رسی شاکی است. همان جمله کلیشه ای که: مشکل اصلی سینما و تلویزیون ایران فیلم نامه است. می‌بینیم که حسن فتحی و نغمه ثمینی تا به حال از این منظر رو سفید در آمده‌اند.

12-فیلم نامه سریال شهرزاد یک بار دیگر ثابت کرد آن چه مخاطب را دنبال خود می‌کشد نه افه های غیر متعارف فنی است و نه دوربین را سر و ته گرفتن و فیلم‌های پر ایهام ساختن و نه هزینه‌های میلیاردی بابت تروکاژها و جاوه‌های بصری.

13 اگر شهرزاد درجه کیفی الف می‌گیرد بی شک بخش عمده ای از این امتیاز را مدیون قصه است. قصه ای که خوب می‌داند چگونه رگ مخاطبش ار به دست بیاورد. قصه ای که از دو عنصر پیش برنده، همیشه پر مخاطب استفاده می‌کند. عشق که حکایتش از هر زبان که بشنوی نا مکرر است و سیاست.

در عصر امروز که جهان با سیاست معنا پیدا کرده است؛ به ویژه در کشور ما که بنا به مقتضیات و شرایط جنگ؛ بحران‌های تحریم و تجربیات متفاوت سیاسی، برای آدم‌هایی که سیاسی می‌بینند و سیاسی زندگی می‌کنند، پرداختن به قصه سیاست قطعاً بسیار جذاب خواهد بود. قصه ای از فشارها، از کودتای 28 مرداد، از آزادی خواهی و تضادها؛ قصه ای که درکش برای مخاطبی که سیاست را زندگی می‌کند بسیار آشناست.

14- جذاب‌ترین و هوشمندانه‌ترین کار فتحی، قراردادن دستمایه عشق در کنار این داستان سیاسی است. این دو پیرنگ آن قدر خوب در هم تنیده شده‌اند که اصلاً نمی‌توانی بگویی یک سریال عاشقانه نگاه می‌کنی یا یک سریال سیاسی. و این یعنی بلد باشی چه بگویی و چگونه بنویسی.

15- با این نگاه خوش بینانه که قصه شهرزاد راه سریال‌های تلویزیونی معمول را نخواهد رفت، در پایان بندی لق نخواهد زد، ماجرا را شتابزده جمع نخواهد کرد، در میانه کار به دلایل ناخواسته مجبور به تغییر مسیر داستان نخواهد شد و هم چنان همچون یک شهرزاد قصه گو مخاطبان هزار و یک شبی‌اش را دنبال خود می‌کشد، در انتظار بقیه قسمت‌ها می‌مانیم تا بلکه در انتهای این مجموعه، یک طعم دوست داشتنی را تجربه کرده باشیم. طعم یک داستان عاشقانه و سیاسی. طعم یک بشقاب عاشقی با سس مصدق.


نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک

http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html

داستان های حرفه ای ادبیات ایران و جهان را از اینجا دانلود کنید.

http://www.chouk.ir/downlod-dastan.html

دانلود ماهنامه‌هاي ادبيات داستاني چوك و فصلنامه شعر چوک

http://www.chouk.ir/download-mahnameh.html

دانلود نمایش رادیویی داستان چوک

http://www.chouk.ir/ava-va-nama.html

دانلود فرم پیش ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک

http://www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html

فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه كانون فرهنگي چوك

http://www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html

بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان

http://www.chouk.ir/honarmandan.html

شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک

https://telegram.me/chookasosiation

اینستاگرام کانون فرهنگی چوک

http://instagram.com/kanonefarhangiechook

بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر

http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html

دیدگاه‌ها   

#1 صادقی 1395-07-10 15:22
بسیار هم خوب تشکر از شما، اما این یک جمله کمی کار را جهت دار کرده ((... و از امتیاز اینکه تلویزیون دوستشان ندارد یا کارهایشان را نمی‌پذیرد بر خوردار بودند ... )) . این یعنی نوعی نگاه خاص که از پیش داوری خود را دارد و مخاطب نیز باید موافقت کند که مخالفت تلویزیون به معنای بک امتیاز است و احتمالا هنرمندان خیلی هم ناراضی نیستند از این محالفت! فراموش نکنیم که از دست دادن تلویزیون به عنوان پر مخاطب ترین رسانۀ جمعی، خود بخود یک مصیبت است و اصلا چیز دلپذیری نیست. پاینده باشید.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692