شعری از «جان کلر»/ ترجمه‌ی «صفورا شویکلو»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:




پیام‌آوران بهار
جایی که کناره‌های ساحل همواره با خورشیدند
حالا گل آفتاب‌گردان به شکوفه نشسته است 
زمین گرم چپرها را می‌پیماید
و مرد روستایی از شخم زدن با دسته‌ای از گل‌های پامچال
به خانه بازمی‌گردد
بدین‌گونه کریسمس رخت می‌بندد و بهار هویدا می‌شود
خیمه‌هایی در دشت‌ها و کشتزارها برپا می‌کند
در پناهگاه‌ها
آن‌هنگام که پامچال‌ها میان ریشه‌های چوبی سالخورده زاده می‌شوند
جایی که پیچک برگ‌های چروکیده و بسته‌ی خود را ‌می‌پوشاند
درخشان و پنهان
گاری شیاری می‌اندازد و جای سم اسب‌ها لکه‌ای برای پسربچه‌ها باقی می‌گذارد
آرام و تنها همین
شبنم خود را به سوی بندآبی رها می‌کند
واین برف است که دیگر به‌ندرت پر و بال خود را گشوده است

John Clare/ 1793-1864

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692