چند هایکو از «کانه‌کو تُهتا»/ ترجمه‌ی «محمدرضا ربیعیان»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

چشم‌هایش را ظهر باز می‌کند

جز بام‌ها

چیزی نمی‌بیند حشره

 

اوایلِ پاییز

بدنِ زن می‌درخشد

بعدْ رویا تمام می‌شود

 

ابرها بالای اقیانوس

قاطعانه زندگی می‌کنند

نمی‌پرسند "مردن یا زنده ماندن؟"

 

بعد از بحثی داغ

به خیابان می‌روم

و موتورسیکلت می‌شوم

 

تولِدو سرد است

اسبِ سفید

عنان‌گسیخته

وسطِ گندمزار

 

خورشیدِ سرخ

در نقاشی‌های کودکان

طوفانِ برف در بیرون

Kaneko Tohta/1919-2006


 

 

دیدگاه‌ها   

#1 رحیم فلاحتی 1391-11-24 15:31
سلام ربیعیان عزیز!
خسته نباشید . هایکوهای قشنگی بود . این ژاپنی ها گزیده گویی و اختصار را به حداعلی رسانده اند . آنقدر که گاهی اوقات بعد از خواندن هایکویی آدم سردرگم می ماند و ناخواسته صدای هوم ؟! از ته گلویش بالا می آید .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692