برگی از کتاب شب
یکشبِ ماهِ می
در مهتابی سرد
که علفها و گلها
با بوی سبز
خاکستری بودند
تا ساحل رفتم
در شبِ کوررنگ
که سنگهای سفید
به ماه علامت میدادند
از شیب بالا رفتم
برههای از زمان
چند دقیقهی طولانی
پنجاهوهشت سالِ تمام
و پشتِ سرم
آنطرفِ آبهای سربیِ براق
ساحلِ دیگری بود و
آنهایی که حکم میراندند
کسانی که به جای چهره
آینده داشتند
توماس ترانسترومر -1931
دیدگاهها
dear friend for being updated in literary news.
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا