(1810-1857)
اندوه
نيرو و زندگی از من گريخته
دوستانم نيز و شادمانیام
اينها را از دست دادهام تا با افتخار بگويم
واقفم به آنچه که نبوغم را شکوفا کرده
از آنزمان که واقعيت را شناختم
و پی بردم که واقعيت دوست است
ديگر حالم از واقعيت به هم میخورد
از آن منزجرم
با اينکه میدانم تنها واقعيت ابدی است
و آنها که از آن گذشتند
در اين دنيا فراموش شدهاند
و يا اينکه پروردگار امر کرده و بايد در برابرش جوابگو باشيم
حالا تنها چيزِ خوبی که در دنيا برايم مانده
قدرتِ گاهی گريستن است
آلفرد دوموسه )1810-1857(
ترجمهی آنا روشن
دیدگاهها
به نظر سطر دوم از لحاظ كلمات سكته داره
اگر به اين صورت باشه به نظرتون بهتر نيست؟
و نيز دوستانم و شادماني ام.
اما ادامه شعر روان و خوب ترجمه شده. موفق باشيد
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا