شعری از "آلفرد دوموسه"/ ترجمه‌ آنا روشن

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

(1810-1857)

 

 

اندوه

نيرو و زندگی از من گريخته
دوستانم نيز و شادمانی‌ام
اين‌ها را از دست داده‌ام تا با افتخار بگويم
واقفم به آن‌چه که نبوغم را شکوفا کرده
از آن‌زمان که واقعيت را شناختم
و پی بردم که واقعيت دوست است
ديگر حالم از واقعيت به هم می‌خورد
از آن منزجرم
با اين‌که می‌دانم تنها واقعيت ابدی است
و آن‌ها که از آن گذشتند
در اين دنيا فراموش شده‌اند
و يا اين‌‌که
پروردگار امر کرده و بايد در برابرش جواب‌گو باشيم
حالا تنها چيزِ خوبی که در دنيا برايم مانده
قدرتِ گاهی گريستن است

آلفرد دوموسه )1810-1857(
ترجمه‌ی آنا روشن

دیدگاه‌ها   

#2 رضوانی 1390-08-02 17:41
پارادوکس جالبی داشت شعر.آنچه نبوغ را شکوفا می کند و در عین حال از آن متنفر است. و در انتها قدرت گریستن.
#1 مهدي رضايي 1390-08-01 13:27
سلام
به نظر سطر دوم از لحاظ كلمات سكته داره
اگر به اين صورت باشه به نظرتون بهتر نيست؟
و نيز دوستانم و شادماني ام.

اما ادامه شعر روان و خوب ترجمه شده. موفق باشيد

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692