من عاشقم
من عاشق فرو رفتنم، عاشق هر چیز ناراحت کنندهای
من عاشق رسیدن و عاشق حسرت خوردنم
عاشق نوازش پنهانیِ گیسوانم
من عاشق شور و عاشق بیثباتی
عاشق انعطافپذیری و عاشق لعنتم
من عاشق دل فریبیام اما با لایهی تغییرپذیر و
متغیر که با دررفتنش به شیشه تغییر کند
من عاشق مروارید و عاشق پوست
عاشق طوفان و عاشق مردمک چشم
عاشق نشان خیرخواهی شناگر استقامت
عاشق شکل بیضی و عاشق تلاشگری ناموفق
عاشق برجستگی و عاشق خراب کردن
عاشق سیگاریام که دهان به دهان میشود
من عاشق افسردگیام و عاشق زیرکانه فهمیدن
من عاشق تنبلی و عاشق شکل کروی
من عاشق به صدا در آوردن الکی طبل خورشیدم اگر بلرزد
عاشق به چپ و عاشق در آتش
عاشق زیرا و عاشق در کنار
من عاشق دفعات متعدد بینهایت به زحمت یکیاش
من عاشق رهایی و عاشق مخصوصن
من عاشق به طور جداگانه و عاشق با بیآبرویی
من عاشق شباهتن، مخفیانه، به طور خاص
امیدوارانه
من عاشقم من باید عاشق باشم
Jacques bernard brunius/1906-1967
دیدگاهها
انقدر پشت سر هم نباشند وبین هرکدام یک اینتر فاصله قرار می گرفت چون کمی ظلم به اثر است که با این
بی دقتی اثری منتشر شود از طرف ما مسئولان سایت چوک .
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا