شعری از «غاده السمان» ترجمه‌ی «رامک رامیار»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

فراموشی قلبی از قلب دیگر

قلب تو از دندۀ من آفریده شده
دستان تو از دندۀ من آفریده شده
سینۀ تو از دندۀ من آفریده شده
بی‌وفایی تو از دندۀ من آفریده شده
جدایی از تو نیز
از دندۀ من آفریده شده
***
ما بادکنک آرزوها را سوراخ کردیم
زمان نگاه‌های پنهانی
نگاه‌های سرشار از صاعقه‌های خاموش
به پایان آمد
زمان نوازش‌های دزدکی
و آه‌هایی که همچون آتش در جنگل تابستانی در شب پیش می‌رفت
***
به پایان آمد
آن آرزوی گُنگ
برای شادی‌های کوچک مرموز
زمان پرواز
به پایان آمد
و ما بازگشتیم به هوشیاری زمین
 روزگاری باز آمد که
همچون معده‌ای بیمار
برای خوردن شهر بر سینۀ آن نشسته بود
و خستگی بازگشت
تا نزدیکی سرشار از بی‌حوصلگی‌اش را ادامه دهد

بر روی جسد روزهایمان
عشق ما مرد، بی‌آنکه جان بدهد‌

غاده السمان/ 1942-present

 

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692