با يك روزنامه
روزنامه و قوطی کبریتش را از کتش درآورد
بی آنکه به اضطراب من توجه کند
و بی آنکه نگران باشد
قندان را از مقابلم برداشت
دو حبه در فنجانش حل کرد
مرا حل کرد
دو حبه را حل کرد
و بعد از لحظهای
بی آنکه به من نگاه کند
و شوقی که مرا فراگرفته بود ببیند
دست دراز کرد و کتش را از مقابلم برداشت
و در شلوغی گم شد
در حالی که روزنامه را پشت سر خود جا گذاشته بود
تنها
همچون من
تنها
Nizar Ghabbani/1923-1998
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا