شعری از «کلودیا سورما» ترجمه‌ی «هومن عباسپور»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:


کودک و درخت در پاییز

بارانِ شبِ پیش با سکوتی در راستای رودْ روان است

خورشید دیگر زمزمه‌ی باران را نمی‌شنود

نخستین مزرعه در برابر تپه‌ی جاری سر خم می‌کند

راش‌های سرخ‌رنگ آتشِ در آب فرورفته‌شان را به‌زحمت به کناره‌ی روز می‌کشانند

گوی گلگونِ خورشید در ساحلْ موقرانه می‌گدازد

سماق‌های خیس‌خورده میوه‌های خود را تکان می‌دهند

گله‌ها، با پستان‌هایی که این‌سو و آن‌سو در لرزه‌اند، ظهرِ تابستانی را به‌سر می‌برند

خانه‌ای که با دست کودکی نقاشی شده درست در وسط مزرعه قرار دارد

در طبقه‌ی بالای آن، چهره‌ای از درون تکه‌ای از قابِ پنجره‌ به بیرون چشم دوخته

این لحظات پرشور، اما، شباهنگام جملگی بلعیده می‌شود

دخترک نگاهش را روی بلوط تنها می‌اندازد

و به رشد آهسته‌ی درخت فرصت می‌دهد

Claudia Surma

 

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692