شعر"ريموند كارور"/ ترجمه محمدرضا ربيعيان

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

1938-1988

 

 

ترس از دیدن ماشین پلیس توی مسیر

ترس از به خواب رفتنِ شبانه

ترس از به خواب رفتن

ترس از برخاستنِ گذشته

ترس از پر زدنِ حال

ترس از تلفنی که در سکوت شب زنگ می‌زند

ترس از رعد و برق

ترس از نظافتچی خانمی که بر گونه‌اش خال دارد

ترس از سگ‌هایی که می‌گفتم گاز نمی‌گیرند

ترس از تشخیص جسد دوست مرده

ترس از نگرانی

ترس از ته کشیدن پول

ترس از زیادی داشتن، هرچند مردم باور نکنند

ترس از تاریخچه‌های روان‌شناختی

ترس از دیر شدن و ترس از قبل از دیگران رسیدن

ترس از دستخط بچه‌هایم روی پاکت‌های نامه

می‌ترسم قبل از من بمیرند و احساس گناه کنم

ترس از زندگی کردن با مادرم، وقتی من و او پیریم

ترس از پریشانی

می‌ترسم امروز با یادداشتی ناخوشایند تمام شود

ترس از بیدار شدن برای پیدا کردنت، وقتی دیگر نیستی

ترس از عاشق نبودن و به اندازه‌ی کافی عاشق نبودن

ترس از مرگ

ترس از زندگی طولانی

ترس از مرگ

تمامش را گفتم

دیدگاه‌ها   

#3 نسيم 1390-09-21 14:02
اين عالي بود.
#2 رضوانی 1390-07-04 14:53
ترجمه یکدستی بود.و البته شعر روانی که به سادگی، ترسی که معمولا سعی می کنیم پشت کلمات پنهان کنیم را جلوی چشمانمان آورده.
و چقدر زندگی جا دارد برای ترسین.شاید بتوان فراخور این روهامان باز هم ترس هایی اضافه کنیم.
#1 لیلی 1390-07-03 18:25
خیلی خوب و روان ترجمه شده بود یه جاهایی واقعا ترس با تمام مفاهیمش قابل درک بود. ممنون دوست عزیز

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692