او یاسین ِسانحه در قامت ارتعاش ِجادهست
خواه در تو مَن لی غَیرُک در قامت ارتعاش ِجادهست
وَ من با دلایلی از بالترین ِ پروازها
چرخیدندوُ هرگز نپرسید!
ای اسراییل ِدستهات، غاصب است
یا اینکه پایین را بیاید کوه!
اکلیل ها وُ سوت ها وُ تورهای اکلیل وُ سوت وُ
تور وُ تارست وُ از انگشت هات باریدهاند
پناه، کوچکتر از
بریده با باران
وَ مانعی ندارد حلقوم ِ پنجرهها را گرفته یا
مرا به سمت ِخودت
بگو مرا به سمت ِخودت
هُلم بده به سمت ِخودت
بخواه مرا به سمت ِانگور
وَ هان گرازهای سمت ِخودت
اِنا زِ بوسه هات وَ انا الیه راجعون
تشکیل این جلسات عمومی دخالت در نظام ِارضاست
وَ وقتی زنده باد میهن
دستهایتان را روی سر
پاهایتان را از کشاکش ِ تا
کشالهها
تا
بخور ران ِ باستانیام!
مثل اینکه باید در اماکن وقف نشسته باشم
وَ سَروها ،چمان های من
وَ حتی ابوالخیر!
می چرخانی ابعاد ِمختلف را از زوایای گریه وُ
سبابه هاش روی زنده باد میهن؟!
“ما راهمان از اینها با هم یک هستند
جدایی از هم ندارند
باید طبیب ِجسمی وَ طبیب ِروحی وحدت داشته باشند ” (امام خمینی)
برای اینکه زنده باد
همان طوری که جسم ِانسان وَ روح ِانسان وحدت دارند
بلیط ِاهواز- پایتخت ِمست
وَ خوشهها را بچین
خوشههاترین از دیوارهای چین
زیرا قطار دهانهی بدی دارد با کدیین ها وُ
انگار پایین آمدهست نیکوتین وُ
اصلا راه ما از هم سواست
از خواستگاه ِنازیسم در سرسرای دردم را زنم بگیر
ادبی یات هایم به انقلاب نمی تواند انگشتهایت، حرارت ِ تنم را
در حوالی ناز که دارد
حرارت ِتنم را ما قبل ساعات ِعظمی، حرارت تنم را در ستون ایران!
بگو روزنامه های توقیف ،حرارت ِتنم را در ستون روزنامهها
بگو ز توقیف ِماقبل ساعات ِعظمی
وَ انگشتهات، حرارت تنم را در ستون روزنامه ها وُ
ایران که دارد حرارت تنم را
وَ این عبارت از:
جمجمههای جذام،
غنی در اورانیومهای تابستان ِارتش، بیایدش یائس!
در صورتی که حومههای مسجدسلیمان را بیایی شبانه سورش کنیم
زیر ساختمان هایت، حومههای مسجدسلیمان را بیایم که دودها
وَ جاری می کنی پریدنم را روی درههای نسل
هُلم بده روی درههای نسل
خوشم میاد رو درههای نسل
بین درههای نسل
توی درههای نسل
و تا ابایزید
شوکهای الکتریکی، گناه کاشته از انگشتهات،
ملافه میچکد در سَمت های تزریق
ای سَمتهای درههای نسل
یا سَمتهای درههای نسل
دیدگاهها
عالي عالي
درود بر شما
هم نشینی ها و جانشینی های متفاوت،اهمیت به ظرفیت سطور در عرض ، اهمیت موسیقایی متن، گنجاندن گفتمان های متعدد در متن، ویژگی هایی بود که در شعر شما بنده رو به وجد آورد.
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا