شاهدی برای شعور آدم
ما در هم ریخته شدیم
از دست و دهانی که...
ما طغیان شدیم
شاهدی برای شب های شیمیایی
شاهدی برای شعور آدم
شاهدی برای چشم های شروع
تو با وَرم های تاریخی ات نمی ساختی
من با اشتها قصه هایت را خوردم
تو قبلا زخم برداشته بودی
من زخم هایت را هم خوردم
و مرده ی آن دست سفید
با پرسه های نا ساز
می رفت و می رفت
و
دنیا از او در شگفت
من در نشانه هاش صمیمی
زمان می گذشت و پا پس نمی کشید
زمان که پرورده ی دهان او بود
زمان / زمان / زمان
با ما و طغیان
با ما و شب ها
با ما و زخم های تو
با همه چیز که دیگرهیچ چیز نبود
2
شب چَغاز
تمام شدی / تمام شدم
هر سلولِ پوسیده ی این اتفاق
با بوی گندی از گذشته های زهرآلود
حشره های پرنفرتِ خیال ها
افسانه ی شب چَغاز درحقیقت خود وُ
این رویا / چرق چرق / زیر دندان هایت بود
با صدای ضجه ی مرغ حق
حقوق ام که از دست رفت؛ انگاری تن ام سبک شد
با چشم های نبینِ عابران
با دار و دسته ی بی چونِ داوران
این تسلسل وُ حوصله ی تردید در چین های ترکمنی ام / در رنگ هام
خود را باخت / خود را باخت / خود را باخت
وما همچنان تمام می شدیم و تو هنوز نمی دیدی
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا