شعر آزاد«جليل قيصري»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

 "مادر"

1

آن روز‌ها

فصل‌ها همش یک رنگ بود

فاصله‌ها رنگارنگ

برف‌ها

ادامه‌ی گیسوان مادرم بود.

2

مادرم

هم سن و سال نوجوانی برف‌هاست

هم سن و سال شکوفه‌های آتش در باد

هم‌زاد یادی

که آرزو‌های نوچَرَش را

گرگ چید.

 3

زن

تأویل حرف‌های پشت کتابی ست

                                   مادر

سپید‌خوانی گیسوان تو را

هیچ فمینیستی در نیافت.

4

گیرم که وعده به وفا برسد

برف‌های سرت را که بروبد

پیه سوز چشم‌ات را که روشن کند

ترک دست‌ات را که رفو

آرزو مرگی

دردی‌ست که به هیچ لطفی در مان نمی‌شود

بگو

داغ و درفش زندگی را بر چیند

باغ بهشت‌اش ارزانی.

 

 

"گویه"

 

از ابتدای زلالی که جدا افتادیم

لحن مادر زاد زمین گم شد

جهان به قامت قبایلی رویید

 

قبیله سالاری رنگ خدا گرفت

وقرار شد

خدا هم به قامت قبیله بنشیند

 

جذر و مد خون...

گاه

خدایی می ریخت

تا مزرعه ی بهشت آبیاری شود

گاه قبیله ای

تا رکاب خدا می ایستاد

 

رفته رفته کودکانی آمدیم

که مخفیانه

به اکابِرِ ماه و ُ

هجای سپیده می رفت

 

تازه فهمیدیم

آن سوی پیله ها

چه دل هایی که می تواند

بال هم بتپد

چه دل هایی که پوسید

چه بال هایی که شاباش سنگ شدند!

 

ما هم قبیله ای بودیم

که به سالاری زمین فکر می کرد

در زمین برای خدا خانه ای ساخت

در بهشت برای خود

وراهِ کابوس اش

ار نفس هرچه رویا می گذرد

 

من اما

نه طواف خاک می خواهم

نه طوق بهشت

بلاگردان ِتو ام

             به خدا!

حجرالاسودچشمان ِتو

بوسیدن دارد‌.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692